(این متن مربوط به صوت شماره ۴۲۳: صفحه ۵۹ تا ۶۰ است).

186- اعتراف در زندان و یا بعد از آزار، مسموع و مشروع نیست.

کتاب مسند زید، صفحه‌ 335؛ کتاب المناقب للخوارزمی، صفحه‌ 80، حدیث 65؛ کتاب فرائدٌ السمطین، جلد 1، صفحه‌ 350، حدیث 267؛ کتاب ذخایر العقبی، صفحه‌ 146، از امیرالمؤمنین از پیامبر.

این‌هایی که خیلی مهم است من سعی می‌کنم هر چه سند دارد هم از شیعه هم از سنی بگویم؛ یعنی هرچه احساس می‌کنم که خیلی سؤال‌برانگیز است یا فهمش سخت است، من سعی می‌کنم تمام مدارک را بیاورم! این نسخه یک بُعد زیبای همان اسلامی است که در غدیر بایکوت شد و از دست امت اسلامی رفت. آن را نشان می‌دهد!

«قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ» علی آقایتان فرمود که، از پیغمبر نقل می‌کند که رسول‌الله گفت: «یقول: لا حَدَّ» حد نیست. حد، همه‌چیز را شامل می‌شود. شلاق است، تبعید است، سنگسار است، دست بریدن است، کشتن است. «لا حَدَّ عَلی مُعتَرِفٍ بَعدَ بَلاءٍ» کسی که بعد از شکنجه اعتراف می‌کند حد بر او نیست. «إِنَّهُ مَن قَیَّدْتَ أَو حَبَسْتَ أَو تَهَدَّدْتَ فَلاَ إِقرارَ لَهُ» پیامبرتان به امیرتان می‌گوید، می‌گوید که: هر کسی را که در قیدوبند کردی، «قَیَّدْتَ أَو حَبَسْتَ» یا زندانی‌اش کردی، «أَو تَهَدَّدْتَ» یا تهدیدش کردی، ترساندی، «فَلا إِقرارَ لَهُ» اقراری که می‌کند، چیزی که می‌نویسد، دو زار نمی‌ارزد!

187- پایانه‌ی غیبت تهدید جدی است.

کتاب غیبت نعمانی، صفحه‌ 214، حدیث 2؛ کتاب غیبت طوسی، صفحه‌ 190، حدیث 152، از مولایتان علی.

«یَخْرُجُ عَلَی حِینِ غَفْلَةٍ مِنَ النَّاسِ» این هم از همان پیش‌گویی‌ها است که اجدادش کردند برای ناجی‌تان. می‌گوید که وقتی همه غافل هستند، همه فراموش کردند هم ناجی را هم ظهور را هم انتظار را هم مصلح را هم منتقم را و همه از یاد همه رفته، همان موقع می‌آید؛ یعنی وقتی‌که عامه‌ی جامعه فراموش کنند! برای چه فراموش می‌کنند؟ براي این‌که دلسرد می‌شوند! برای این‌که روزشمارشان دیگر به پایان می‌رسد! این جمعه، آن جمعه، این ماه، آن ماه، این سال، آن سال، این سده[1]، آن سده، این قرن، آن قرن، دیگر می‌گویند که نیست دیگر! تعارف‌بردار نیست! اگر بود می‌آمد! چیزی که الآن اینجا می‌گویند! خب می‌گوید وقتی همه گذاشتند کنار مهدی را «یَخْرُجُ» می‌آید. در وقتی‌که «وَ إِمَاتَةٍ لِلْحَقِّ» وقتی‌که حق مرده، حق نیست؛ یعنی تو حقت را نمی‌توانی بگیری؛ حق، مرده که به تو نمی‌رسد و «وَ إِظْهَارٍ لِلْجَوْرِ» همه‌جا را ستم گرفته «وَ اَللَّهِ لَوْ لَمْ يَخْرُجْ لَضُرِبَتْ» (این خیلی قشنگ است!) می‌گوید که آن دَم، یعنی وقتی‌که به غلیان افتاده زمان و به حدنصابِ ظهور رسیده، اگر نیاید نابود می‌شود؛ یعنی آن وعده‌ی الهی نابود می‌شود؛ یعنی آن «اِنْتَظِرُوا» دیگر می‌گندد، می‌افتد دور! پس وقتی‌که همه‌چیز آماده شد (که شده، طبق دو دو تا چهارتای جاری و ساری) «لَضُرِبَتْ» الآن دیگر اگر نیاید، همه‌چیز قطع می‌شود؛ یعنی آن ته‌مانده‌ی اعتقادات هم از بین می‌رود! «لَضُرِبَتْ عُنُقُهُ» گردنش زده می‌شود؛ یعنی گردن انتظار، گردن امامت، گردن نجات، گردن ظهور، همه‌چیز زده می‌شود؛ یعنی همه‌چیز از بین می‌رود! پس این‌جوری نمی‌شود چون بخواهد از بین برود باید خدا که وعده داده از بین برود! خدا که پایدار است، جاوید است.

صفحه‌ 60

188- دنیا یک اقیانوس عمیق است

کتاب اصول کافی كليني، جلد 1، باب‌الحق، صفحه‌ 18، از امام کاظم از لقمان حکیم به هِشام.

هشام یکی از اصحاب امام صادق و امام کاظم بود؛ از بزرگان شیعه است. حضرت می‌گوید که لقمان حکیم در اعلام خطراتی برای عقلا این کلام را فرموده: (باز همان بحث جبر و اختیار است) «إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ» دنیا یک اقیانوس عمیق است. «قَد غَرِقَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ» عوالم بسیاری در این دنیا نابود شدند، غرق شدند. دنیا را ما می‌گیریم زمان، زمان دنیا و عوالم را می‌گیریم پدیده‌ها؛ یعنی مسافرین دنیا، یعنی آمدورفت‌های دنیا، نشست‌وبرخاست‌های دنیا، فعل‌وانفعالات مادی. می‌گوید که تصور نکنید الآن که شما آمدی به مهمان‌خانه‌ی دنیا، می‌فهمی، سرت می‌شود، می‌توانی گلیمت را از آب بیرون بکشی! نه! خیلی‌ها که در عوالم بودند نتوانستند! عوالم مجموعه‌ی، فرض کن الآن مثلاً مي‌گویند عالم آخرالزمان، این عالم آخرالزمان هفت و نیم، هشت میلیارد سکنه‌ی انسان دارد بعد هم فرشته دارد، ملک دارد، جن دارد، حیوان دارد. بنابراین خیلی باید دقت کرد که تکیه می‌خواهی بکنی در چهارچوب‌های دنیوی، خیلی با احتیاط انجام بدهی!

 

189- در تفسیر «الرحمن علی العرش استوی»

کتاب اصول کافی، جلد 1، کتاب التوحید، صفحه‌ 173، از امام صادق.

این آیه هم باز به جبر مطلق اشاره می‌کند. می‌گوید امام صادق، که در آن آیه می‌گوید: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اِسْتَوى»[2]، «اِسْتَوَی عَلَی كُلِّ شَيْء» مسلط است بر هر چیز؛ یعنی مافوق همه‌چیز است و آن دستی که در قرآن می‌گوید: «یَدُاللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»[3] آن دست بالای سر دنیا است و بالای سر حیات است و نمی‌گذارد مهمان‌ها دخل و تصرف کنند «إِلَّا بِإِذْنِهِ» مگر که او اجازه بدهد! او صاحب‌خانه است!

190- نوع عذاب غیبت

کتاب اصول کافی، جلد 2، کتاب الحجه، صفحه‌ 145، از امام باقر.

«إِذَا غَضِبَ اللَّهُ خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ» همین بیچارگی که الآن داریم! امام باقر می‌گوید وقتی خداوند می‌خواهد عذاب کند مردم را و عصبانی می‌شود از دست مردم، ما خاندان عصمت و طهارت را، ما ائمه را از کنارشان دور می‌کند؛ یعنی بین امام و امت فاصله می‌اندازد! همان‌طور که الآن امام شما در غیبت است و نه می‌بینید او را، نه صدایش را می‌شنوید و نه او به‌ظاهر کارایی دارد نسبت به تعهداتش، به قدرتش. این الآن نشان می‌دهد ما مغضوب خدا هستیم که خداوند نجات‌دهنده‌ی ما را و عزیز ما را از ما گرفته و بین ما فاصله انداخته.

[1]– سده یا قرن به معنای یکصد سال

[2]– سوره‌ طه، آیه‌ ۵

[3]– سوره‌ فتح، آیه‌ ۱۰