پرسش: [در صوت نیامده است]

پاسخ: به خاطرم افتاد پدر بزرگوارمان[1] تعريف می‌کرد از استادش آقا سيد ابوالحسن اصفهاني و می‌گفت: ايشان قهرماني بود در مبارزه‌ی با نَفْس! یک چنین شخصی بود که به ضرس قاطع می‌توان گفت كه سيد ابوالحسن اصفهاني نائب عام بود ولي عامی بود كه مرتب در محضر آقا بود چون عام و خاص فرقش اين است كه وكیل عام یعنی این‌که امام را نمی‌بیند، در خواب می‌بیند و يا گاهي می‌بیند و آن موقع که می‌بیند حالی‌اش نیست و بعداً یادش می‌افتد ولي وكیل خاص، نايب خاص مثل آن چهار نفر (نواب اربعه) قشنگ می‌روند و رسماً می‌نشینند در محضر آقا، نشست‌وبرخاست می‌کنند. سيد ابوالحسن از اشخاصي بود كه عام بود از لحاظ زماني عام بود چون در غيبت كبري زندگي می‌کرد ولي خاص بود به اين معني كه مرتب خدمت آقا می‌رفت! ایشان می‌گفت که یک نفر آمد، یک سیدی آمد فقیر بود و گفت آقا نياز دارم! آقا یک پولی بهش داد، بعد رفت. بعد یک نفر سعايت[2] كرد و گفت آقا چرا به او پول دادي؟ او موادی است و این مواد می‌کشد! بعد آقا صدایش کرد. همه خیال كردند كه می‌خواهد پول را پس بگيرد. صدایش کرد بیا! با آن لحن قشنگ اصفهانی‌اش صدایش کرد! آمد و ديدند عِه! یک‌چیزی دیگر هم اضافه كرده و به او داد! گفت بیا! بعد كه رفت حاج‌آقا بزرگ گفت همه تعجب کردند و گفتند عِه! آقا ما گفتيم كه به او پول ندهيد، اضافه هم به او داديد؟ گفت: آخر اين خرجش زياد است (با لهجه‌ي اصفهاني)! ببينيد تقواي ايشان چه‌قدر زياد است! می‌گوید به من چه كه او مواد می‌کشد! مواد را شايد به‌عنوان دارو می‌کشد نه به‌عنوان خوش‌گذراني و لهو و لعب.

[1] سید محمدعلی کاظمینی بروجردی

[2] سخن‌چینی، بدگویی (فرهنگ فارسی معین)