پرسش: [در صوت نیامده است]

پاسخ: عرضم به حضورت که ایشان پیغمبر نیست. حالا این بحث مطرح است که می‌گویند: جزء علائم ظهور است که «یَأْتِ بِدینٍ جَدید» این آقا دین جدید می‌آورد. دین را پیغمبر می‌آورد نه امام! امام حافظ و شارح و مُبَیِن دین است.

ولی این دین همان دین قدیم است منتهای مراتب آن‌قدر مورد تبصره و تحشیه در طول 1433 سال قرار گرفته که به‌عنوان دین جدید مطرح می‌شود.

و این‌که به آن بعثت گفته‌اند، منظور این‌که «ایشان جزء 124 هزار پیامبر است» نیست، بلکه بعثت همه‌ی انبیاء خام بود، نارس بود، ناتمام بود، ناکافی بود و ایشان کاملش کرد. آیاتی را که شما می‌خوانید در مورد انتظار، هزاران سال است که خدا به همه‌ی انبیاء می‌گوید «وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ»[1]. این انتظار یعنی این دینی که به نام مثلاً یهودیت است، مسیحیت است، اسلام است و یا زرتشت است، این دین‌ها همه‌شان در زمان تقیّه بودند و غیبت بوده‌اند و این دین‌ها خودشان را آن‌طور که باید نشان بدهند نشان نداده‌اند. اجماع همه‌ی ادیان و همه‌ی کتاب‌های آسمانی در معرفت رب است؛ یعنی الفبای توحید است و اصل اساس ارسال رُسل و انزال کُتب است.

و در قرآن هم که می‌گوید: «وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»[2] خدا را نشناختند آن‌طور که باید بشناسد؛ بنابراین نقش ایشان مکمل انبیاء است. کار رسولان را ایشان نه‌تنها می‌شود گفت کامل می‌کند بلکه اصلاً روشن می‌کند؛ یعنی دقت کنید مثل‌ اینکه همه‌ی انبیاء و همه‌ی کتاب‌های آسمانی در شب نازل شده‌اند، مردم چگونه می‌توانند در شب یک‌چیزی را ببینند ولی ایشان در روز تمام آن ادیان را نشان می‌دهد! به خاطر همین می‌گویند که در زمان ظهورِ ایشان، رعیت ایشان به‌تنهایی موحد و فقیه هستند و چشمانشان آسمان را می‌بیند و زمین زیر پایشان تحت حاکمیت است. این‌جوری است!

بعثت ایشان هم معنایش این است که بعثت را که اصل دوم اصول دین است شاخه‌ی دوم اصول دین است (اول توحید، دوم نبوت، سوم عدل، نبوت شاخه‌ی سوم اصول دین است) نبوت را در طول این هزاران سال می‌شکافد، باز می‌کند و علنی می‌کند. حتی ما نسبت به انبیاء ایرادات و اشکالات زیادی دیده‌ایم (در قصص انبیاء، در متن آیات، در احادیث) که تمام این‌ها به خاطر این است که اقتضای زمانشان ایجاب می‌کرد که این کارها انجام بشود. فکر می‌کنیم آخرین نشانه همین تهران باشد که نَفْس زکیه فرمود که: در کنار ری شهری بنا شود که به‌خودی‌خود مملکتی باشد و دچار خسف الارض شود؛ یعنی زمین آن‌ها را فرو می‌برد. حالا منظور حتماً زلزله نیست. الآن اهالی این شهر را گرانی فرو برده، بدی هوا فرو برده، بیچارگی و چه کنم چه کنم فرو برده، یعنی همه‌ی اکثریت قاطع اهالی پایتخت زمین‌گیر شده‌اند، عاجز شدند و ناتوان شده‌اند و این دیگر فکر می‌کنم که آخرین جدول است برای ان‌شاءالله ظهور!

مباحث توحیدی که من در آورده‌ام و حتماً به شما می‌رسد، در خلوت به آن فکر کرده و بحث کن تا آماده شوی[3] برای استقبال از آقایت!

[1] سوره‌ هود، آیه‌ 122

[2] سوره‌ زمر، آیه‌ 67

[3] به دو روش دستیابی به بینش یعنی تفکر در خلوت و مباحثه‌ی جمعی در فایل‌های متعددی اشاره شده است؛ مانند صوت شماره 61 (در ادامه‌ی همین فایل گفته شده که در خلوت ذهن باز می‌شود)، صوت شماره 186، صوت شماره 56، صوت شماره 30، صوت شماره 48، صوت شماره 54. در صوت شماره 22 به تفکر درونی در خلوت و سکوت بیشتر اشاره شده است. در صوت شماره 5 هم به برتری تفکر نسبت به عبادت پرداخته شده است. در مورد تفکر در خلوت و سکوت و خاموشی در فایل‌های متعدد گفته شده است مانند صوت شماره 5، صوت شماره 23، صوت شماره 30.