***این متن مربوط به «صوت شماره ۴۳۵: صفحه ۱۰۵ تا ۱۰۶» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه‌ 1۰۶ در آرشیوهای قدیمی با نام‌های «صوت شماره 435: صفحه 103 تا 110» و «صوت شماره 294: صفحه 97 تا 116» نیز ذخیره شده است.

307- عقلانیت در سیطره‌ی جبر

کتاب دوره میزان‌الحکمة، جلد 9، باب‌القدر، صفحه‌ 304؛ کتاب غررالحکم، حدیث 7202، از امیرالمؤمنین.

«كُلَّما اَزدادَ عَقلُ الرجُلِ قَوِيَ إيمانُهُ بالقَدَرِ» هر چه عقلت بیشتر برسد، ایمانت به جبر بیشتر می‌شود! چرا؟ چون هی عقل می‌بیند امضاء می‌کند، جبر پاره‌اش می‌کند! هی عقل برنامه‌ریزی می‌کند، هی جبر خرابش می‌کند! آخرش عقل می‌فهمد که یک چیز بالا دستش است به نام جبر!

308- فرمان آفرینش در دست جبار است

کتاب دوره میزان‌الحکمة، جلد 9، باب‌القدر، صفحه‌ 306؛ کتاب غررالحکم، حدیث 1947، از امیرالمؤمنین.

«الاُمورُ بِالتَّقديرِ لا بِالتَّدبيرِ» می‌گوید ما تو را سوار یک مرکب کردیم (مثلاً ماشین) از آن دنیا آوردیم در این دنیا؛ از این دنیا می‌خواهیم ببریم آن دنیا. فرمان دستت است، دنده دستت است، پایت هم به پدال است ولی این‌ها هیچ‌کدام کار نمی‌کند. تو نقشه می‌کشی، آن خراب می‌کند. تو حرکت می‌کنی، آن جلویت را می‌گیرد. رُل اصلی دست خودش است!

309- پزشکی هم رفت زیر سایه‌ی جبر

کتاب دوره میزان‌الحکمة، جلد 9، باب‌القدر، صفحه‌ 308؛ کتاب کنزالعمال، حدیث 28082، از پیامبر.

«الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ» پیغمبر می‌گوید: دارو را جبر تعیین می‌کند که اثر کند یا نکند. «و هُو يَنفَعُ مَن يَشاءُ بِماشاءَ» او اراده می‌کند نسخه عمل کند یا نکند، دارو افاقه بکند یا نکند!