*** این متن مربوط به «صوت شماره ۴۳۱: صفحه ۸۹ تا ۹۰» است و اصلاح الفباي توحيد، صفحهی 90 در آرشیوهای قدیمی با نام «صوت شماره 293: صفحه 85 تا 96» نیز ذخیره شده است.
261- همهچیز مأمور خدا است.
کتاب دوره میزانالحکمة، جلد 5، صفحه 188؛ کتاب عللالشرایع، صفحه 577، حدیث 1، از پیامبر.
«لاَ تَسُبُّوا اَلرِّيَاحَ فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ» به باد فحش ندهید! باد وقتي اذيت میکند، طوفان میآید زندگیتان را نابود میکند، همهچیز را از بین میبرد، کشاورزی را خراب میکند، میگوید به آن فحش ندهید چون این بدبخت مأمور خدا است! المأمور المعذور! اینها همه زوایای جبر است که به سیطرهی جبروتیت خدا همه اسیر هستند. از باد گرفته تا چیزهای دیگر که داریم بحث میکنیم روی این موارد.
262- به زمان فحش ندهید
کتاب دوره میزانالحکمة، جلد 5، از الایضاء، صفحه 9، از پیامبر.
«لَا تَسُبُّوا الدَّهْرَ فَإِنَّ الدَّهْرَ هُوَ اللَّه» به زمان فحش ندهید زیرا که خدا زمان است! به روزگار وقتی خسته میشوی از دستش، نگویی خاکبرسر این روزگار! نگویی لعنت به این زمانه! میگوید زمانه خدا است! یعنی ما اصلاً هیچی نداریم که مستقل حرفي برای گفتن داشته باشیم. تقویم خدا است، تاریخ خدا است، هوا خدا است، زمین خدا است، چپ خدا است، راست خدا است، شرق خدا است، غرب خدا است، بالا، پایین، همهاش خدا است! اینها فکر ما را باز میکند تا با الفبای توحیدیِ ظهور بهتر آشنا بشویم.
263- زندان یعنی گور
کتاب دوره میزانالحکمة،، جلد 5، بابالسجن، صفحه 232؛ کتاب غررالحکم، حدیث 1631، از امیرالمؤمنین.
«اَلْسِّجْنُ أَحَدُ اَلقَبْرَين» مولا علی فرمود که: زندان یکی از دو قبر است. یک قبر داریم که در گورستان شهر است که انسان وقتی از پا در آمد، بیحرکت شد، آنجا میبرند زمین را باز میکنند و این تن سردِ ساکتِ بیحرکتِ دیگر بهدردنخور را میگذارند در شکم زمین و رویش هم میپوشانند برای اینکه بوی بدش در نیاید، جانورانش بیرون نیاید و یک قبر دیگر هم داریم که زندان است (به قول آقایمان علی) زندان میگوید مثل قبر است. منتهای بهمراتب زندانی نَفَس میکشد و با یک خط تلفن هم اعلان زندگی میکند و خبردار میشوند زندگان و اِلا این هم همان قبر است.
264- کودکان را شاد کنید.
کتاب دوره میزانالحکمة، جلد 5، بابالسرور، صفحه 276؛ کتاب کنزالعمال، حدیث 6009، از پیامبر.
«إِنَّ فيِ الجَنَّةِ داراً يُقالُ لَها دارُ الفَرَحِ» در بهشت یک سرزمین قشنگی است به نام خانهی شادی «لا يَدخُلُها إِلّا مَنْ فَرَّحَ الصِّبيانَ» که در آن وارد نمیشود كسي مگر آن کسی که در دنیا کودکان را شاد کرده باشد، خندانده باشد و دلهای کوچک بچهها را شادمان کرده باشد. او وارد آن منطقه میشود.
بقيهاش را انشاءالله بعداً برایت ميخوانم. باي!