***این متن مربوط به «صوت شماره ۴۳۰: صفحه ۸۵ تا ۸۶» است و اصلاح الفباي توحيد، صفحهی ۸۶ در آرشیوهای قدیمی با نامهای «صوت شماره 430: صفحه 85 تا 88» و «صوت شماره 293: صفحه 85 تا 96» نیز ذخیره شده است.
250- بیان اسرار العجب ثمالعجب
کتاب دوره میزانالحکمة، جلد 4، بابالرجعة، صفحه 368؛ کتاب بحارالانوار، جلد 53، صفحه 90، حدیث 94، از امام صادق.
«إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ اَلنَّاسُ جُمَادَى اَلْآخِرَةَ» موقعی که زمان ظهور برسد، در جمادیالآخر یک بارانی میآید «وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ» (جمادیالآخر، جمادیالثانی که از فردا شروع میشود، امید داریم همین ایام باشد تا دههی اول رجب) میگوید بارانی میبارد که «مَطَراً لَمْ يَرَ اَلْخَلاَئِقُ مِثْلَهُ» که هیچ شباهتی به بارانهای گذشته نداشته باشد و هیچ خلقی چنین بارانی را در کمیت و کیفیت ندیده باشد! «فَيُنْبِتُ اَللَّهُ بِهِ لُحُومَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ» میگوید نقش این باران عجیبوغریب این است که امواتی را که باید برگردند در زمان ظهور، اينها را آماده میکند؛ یعنی اسکلتهایشان را پیوند کامل و اولیه میدهد!
251- شرح در ناامیدی بسی امید است
کتاب دوره میزانالحکمة، جلد 4، بابالرجا، صفحه 377؛ کتاب اصول کافی، جلد 5، صفحه 83، حدیث 2، از امام صادق.
«كُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو» میگويد که: در آنچه اصلاً امید نداری معجزه میشود؛ آنچه را که هیچ احتمال نمیدهی درحالیکه به احتمالاتت توجه نمیشود از ناحیهی خدا؛ یعنی به آنچه امید داری نمیرسی ولی آنچه را که اصلاً امید نداری و از ذهنت پاک شده به آن دست پیدا میکنی. بعد هم میگوید که مستندش این است: «فإنَّ مُوسى عليه السلام ذَهَبَ لِيَقتَبِسَ لِأهلِهِ نارا». موسی وقتیکه از پیش پدر زنش شعيب برگشت با زن و بچه، شب بود در کنار کوه طور، دید که از بالای کوه طور آتش در میآید. گفت بروم یکذره آتش بیاورم هم غذا درست كنيم هم روشنایی باشد هم جانورها به ما حمله نکنند. رفت بالای کوه طور، بهجای اینکه آتش ببیند خدا را در تجلی دید! «فَانصَرَفَ إلَيهِم و هُو نَبِيٌّ مُرسَلٌ» این رفت بالای کوه که آتش بیاورد؛ یعنی امیدش به این بود ولی برگشت درحالیکه آنچه را که میخواست نبود و چیز دیگری که خدا میخواست بود و آن این بود که ابلاغ رسالت پیدا کرد و نبی و رسول شد!