***این متن مربوط به «صوت شماره ۴۲۹: صفحه ۸۳ تا ۸۴» است و اصلاح الفباي توحيد، صفحه‌ی 84 در آرشیوهای قدیمی با نام‌ «صوت شماره 292: صفحه 76 تا 84» نیز ذخیره شده. 

245- ارزش خدمت‌گزاری به خلق.

کتاب دوره میزان‌الحکمة، جلد 3، باب‌الحقوق، صفحه‌ 163؛ کتاب غررالحکم، حدیث 4780، از امیرالمؤمنین.

«جَعَلَ اللّهُ حُقُوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ» آن خدایی که آن رویه‌اش را نشان ما مي‌دهد که جبار است، مکار است، قهار است، مستهزء است، قاتل است، مبیر است، متکبر است، آن خدا هم آن‌قدر برای ما نسخه داده توسط جانشینانش که اصلاً فراموش باید کنیم که خدا خشن است، خدا آزاردهنده است. از جمله نسخه‌هایی که داده و رحمانیتش را، لطفش را، مکارمش را بر ما روشن کرده این است. مولای شما علی‌ابن‌ابیطالب می‌گوید که: خداوند قرار داد حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خودش! «فَمَنْ قامَ بِحُقُوقِ عِبادِ اللّهِ كانَ ذلِكَ مُؤَدِّيًا اِلَى اْلقِيامِ بِحُقُوقِ اللّهِ» فرمود کسی که دنبال کار مردم است، کمک به مردم بکند، مثل این است که رفته دنبال اجرائیات فروع دین! یعنی خداوند این‌قدر سفارش خلق را کرده که اگر در یک دوراهی واقع شدی، می‌خواهی نماز بخوانی، می‌خواهی عمل عبادی انجام بدهی که در فروع دین قید شده، بعد در همان حال یک مسیری باز شده برای خدمت به خلق، می‌گوید نه! خدمت به خلق مقدم است! به قول سعدی: «عبادت به‌جز خدمت به خلق نیست»[1]. بنابراین خداوند می‌گوید که وقتی‌که دنبال کار مردم هستی، «مُؤَدِّيًا اِلَى اْلقِيامِ بِحُقُوقِ اللّهِ» انگار که تو داری حق‌الله را ادا می‌کنی! وقتی باری را از دوش مردم برمی‌داری مثل این است که نماز می‌خوانی، روزه می‌گیری!

246- حقوق برابر و متقابل حاکم و محکوم

کتاب دوره میزان‌الحکمة، جلد 3، باب‌الحقوق، صفحه‌ 163؛ کتاب نهج‌البلاغه، خطبه 216، از امیرالمؤمنین

باز هم خداوند آمد و یک‌بار دیگر خلقش را نوازش کرد با یک سفارش. فرمود: «وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْک الْـحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَی الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَی الْوَالِي». آقایتان امیرالمؤمنین فرمود که از بزرگ‌ترین فرایض، «أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ»، «مَا افْتَرَضَ» یعنی «مَا اِفْتَرَضْ». «اِفْتَرَضْ» از فرض است. فرضِ در فارسی خیلی مهم نیست. می‌گوید که شما فرض بفرمائید الآن زمستان است؛ این مهم نیست! ولی فرضِ در شریعت به معنای وجوب است. «فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ» قانون روزه واجب است؛ اینجا فرضِ در شریعت است. می‌گوید بالاترین فرایض که حق‌تعالی اراده کرده در حقوق و عقوق، (مجموعه‌ی زندگی ما حقوق است و عقوق. حقوق یک‌سری وظایف است و عقوق مخالفت‌ها با این وظایف که پس زدن هست؛ یعنی ديوني در برابر حقوق؛ يعني آنچه را که تو پس می‌زنی و عمل نمی‌کنی. حقوق و عقوق. می‌گوید آق والدین؛ یعنی این‌که در برابر حق والدین، عاق والدین است! وقتی به حقوقشان نمی‌رسی، عاق می‌شوی.) بعد در این نسخه می‌فرماید که از بالاترین فرامین حق این است که خداوند حاکم را حقوقی داده بر محکوم و محکوم را حقوقی داده بر ذمه‌ی حاکم. خب حالا حق والی را خدا داده. چه‌جوري داده؟ چون همه‌چیز به او داده. زور به او داده، قدرت به او داده، توان به او داده، حاکمیت به او داده. حق والی و حاکم را داده. می‌ماند چی؟ می‌ماند حق رعیت. حق رعیت را گذاشته بر ذمه‌ی حاکم که باید حق زیردست را، حق مردم را حاکم رعایت کند که از اعظم فرایض است.

ان‌شاءالله بعدش را، بقيه‌اش را بعداً مي‌خوانم! در پناه خدا باشي، خدا نگهدارت!

[1]– بوستان سعدی: عبادت به‌جز خدمت خلق نیست/ به تسبیح و سجاده و دلق نیست.