**این متن مربوط به «صوت شماره ۴۲۹: صفحه ۸۳ تا ۸۴» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه 8۳ در آرشیوهای قدیمی با نامهای «صوت شماره 292: صفحه 76 تا 84» و «صوت شماره 525: صفحه 83» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۵۲۵» دسترسی نداشت.
243- حدسیات قابلاعتنا نیست.
کتاب دوره میزانالحکمة، جلد 2، بابالتجسس، صفحه 206؛ کتاب صحیح مُسلم، جلد 4، صفحه 1985، حدیث 28، از پیامبر.
«إِيَّاكُمْ وَ الظَّنَّ» از حدس و ظن و گمان و احتمال در مراودات خودتان، در انتخاب مسیر و قضاوتها بپرهیزید! «فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْحَدِيثِ» فرمود كه حدس و ظن و گمان، دروغترین سخن است. این مسیر را باز میکند برای اینکه هم انسان راحتتر زندگی کند، که به یکچیزی شک میکند، دنبالش را میگیرد، کمکم چیز کوچکی را بالوپر میدهد، یک کلاغ چهل کلاغش میکند و هم خودش اذیت میشود هم در جامعه واکنش و پژواک منفی میگذارد. «وَ لاَ تَحَسَّسُوا وَ لاَ تَجَسَّسُوا» میگوید که بر اساس حدس و ظن و گمان و احتمال تجسس نکن! یعنی اینکه گاهی وقتها میگوید كه من یک حس خاصی دارم كه مثلاً آنجوری است؛ یا حس ششم میگوید، حس پنجم میگوید. اینها را میگوید اجرایی نیست و نجات انسان در آن ذخیره نشده. بعد هم این را هم برای کسانی میگوید که شغلشان این است كه با مردم سروکار دارند، پروندههای مردم دستشان است یا برای جامعه هم برای اینکه عموماً مردم ابتلا پیدا نکنند به ظن. وقتیکه ظن باشد، کمکم سوء میآید بغلش و میشود سوءظن! «وَ لاَ تَجَسَّسُوا» هم یعنی اینکه بر اساس همان احتمالات جستجو نکن که بخواهی مسائلی را که نیست هستش کنی و نبود را بودش کنی تا اینکه به یک سررشتههای نادرستی برسد. بر پایهی این روایت ما باید که زندگیمان را بر اساس علم پایهریزی کنیم و ظن ضد علم است. ظن یعنی پایه و اساس ندارد، اسناد و مدرک ندارد؛ یکچیزی است که الهام شده يا به دیگران بهوسیلهی اینوآن القا شده و علم آن است که سند و مدرک دارد و محکمهپسند است؛ یعنی اینکه بر انسان ثابت شده است و انسان هم برای دیگری میتواند اثبات کند!
244- نهی از تفتیش عقاید
کتاب دوره میزانالحکمة، جلد 2، بابالتجسس، صفحه 208؛ کتاب بحارالانوار، جلد 78، صفحه 253، حدیث 109، از امام صادق.
مولای شما امام صادق فرمود: «لاَ تُفَتِّشِ النَّاسَ عَنْ أَدیانِهِم» هیچوقت در نخ مردم نرو که چه دینی دارند، چه آیینی دارند، چه مذهبی دارند، چه فکری دارند! تفتیش عقاید از نظر امام صادق که مرجع رسمی شیعه است کار ناپسندی است! که این «لا»، «لا» منهّیه، نافیّه است و تأکید است بر دوری. «لا تُفَتِّشِ النّاسَ» این هم، هم برای آنهایی میگوید که شغلشان این است و هم برای عامهی مردم که مبتلا نشوند به تفتیش عقاید که کنکاش کند که تو چه فکری داری، در کدام مسیر هستی. اینجوری زندگی کردن، انسان بهش سخت میگذرد. یعنی در آیین دوستیابی وقتیکه بخواهد صافی بگذارد که تو چهکارهای، کجایی هستی و بعد انتخاب دوست کند، انتخاب فامیل کند، انتخاب مسیر کند، چیزی تهش نمیماند. بنا را باید بگذارد بر اینکه بنیآدم اعضای یکدیگرند! ما همه فامیل هستیم با هم! ما همه بچههای آدم و حوا هستیم، همه برادر و خواهر هستیم. بنابراین مرز اعتقادی نباید ماها را از هم دور کند!