*** این متن مربوط به «صوت شماره ۴۲۷: صفحه ۷۵ تا ۷۶» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه 7۵ در آرشیوهای قدیمی با نامهای «صوت شماره 291: صفحه 69 تا 75» و «صوت شماره 522: صفحه 75» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۵۲۲» دسترسی نداشت.
221- خیروخوشی ناچیز است هر چند زیاد باشد.
کتاب اصول کافی، کتاب الایمانوالکفر، باب محاسبةالعمل، حدیث 17، از امام کاظم.
این یک بحث تربیتی و پرورشی است. میگوید: «لا تَستَکثِرُوا کَثیرَ الخَیرِ»؛ یعنی وقتیکه دنیا به تو رو میکند، آن را زیاد مپندارید. این از چند لحاظ قابلتحلیل است. یکی اینکه میخواهد بگوید كه این غیبت که در آن زندگی میکنیم آنقدر نکبتبار است که اگر میلیاردر هم باشید، اگر همهی ابعاد زندگی هم به میلتان شد، باز هم چیزی نیست. خیلی اندك است در مقایسه با ظهور چون آنچه در غیبت است همراه با نکبت است؛ ثروتش همینطور، سلامتیاش همینطور، عیشش همینطور. یا اینکه یک بُعدش برمیگردد به اصل دنیا كه میخواهد بگوید در دنیا هرچیزی که به انسان بدهند از خوبیها و خوشیها و لذات، پایدار نیست؛ یعنی در عین جوانی پیری است، در عین زیبایی نازیبایی است، در عین سلامتی بیماری است! بههرحال میگوید: «لا تَستَکثِرُوا کَثیرَ الخَیرِ»؛ یعنی هول نشو اگر روزیات زیاد شد یا دری باز شد! دچار غرور نشو! عقبهی این دریافتیها وخامتبار است!
222- حتی صفات خدا را هم نمیفهمید
کتاب اصول کافی، کتاب التوحید، باب النهی، حدیث 6، از امام کاظم.
اینجا امام هفتم آمده یک باب خداشناسی را باز کرده، خیلی جالب است! ما تا الآن میگفتیم كه خدا قابلشناسایی نیست. قرآن میگوید كه: «مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»[1]؛ ما با خدا سنخیت نداریم، کفویت نداریم، همسان نیستیم، درکش نمیکنیم! حالا امام هفتم آمده یک پله بالاتر را میزند، میگوید که اصلاً صفات و اسماءش را هم ما متوجه نمیشویم! «أَنَّ اَللَّهَ أَعْلَى وَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ»؛ یعنی اینکه خدا بالاتر، بزرگتر، عظیمتر از این است که ما برسیم به صفاتش! یعنی میخواهد بگوید که اگر شما عدل را متوجه نمیشوی، لطف را، صداقت را، رفاقتش را، کرمش را، جودش را، نه اینکه به تو نمیرسد؛ شما بندگان نمیتوانید متوجه پیچیدگیهای آن بشوید! درست مثل قضیهی عدل که در یکی از نسخهها آمد[2] که خدا عادل هست ولی حجابی بین ما و عدل به نام غیبت ایجاد شده تا از عدالتش بهرهوری نکنیم. حالا میخواهد بگوید که این موانع و مزاحمتهای زمانی و مکانی باعث میشود که ما صفاتش را درک نکنیم. این صفات جامع همهی اتصالاتی است بین ما و خدای باریتعالی.
223- اول شناخت و سپس انتظار
کتاب حیاۀالامام موسیبنجعفر، جلد 1، صفحه 276، از امام کاظم.
ما در باب انتظار داشتیم در نسخههای قبلی که انتظار از همهی ابعاد عبادی مهمتر است[3]. خوانده بودیم که: «أَفْضَلُ الْعِبَادِةِ انْتِظَارُ الْفَرَج»! مهمترین عبادت یعنی از همهی فروعِ دین مهمتر انتظار است برای ظهور امام عصر! بعد این مسئله را کارشناسیتر باز کرده و میگوید که: «أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ بَعْدَ اَلْمَعْرِفَةِ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ»؛ یعنی یک منتظر باید شناساییاش نسبت به امام غایبش آنطور باشد که بتواند در برابر تندبادهای زمانی و مکانی مقاومت کند! پس این بالاترین عبادت که انتظار فرج است، مبتنی بر شناخت است؛ یعنی باید الفبای ظهور را و جامعیت فرج را انسان بفهمد! همین برنامهای که ما در این چند ماه داشتیم و رفتیم به شناسایی عمومی ظهور و ناجی و مصلح و منتقم و اصل غیبت.
224- هر یک از آیات قرآن جوابگوی انسان است
کتاب اصول کافی، کتاب فضلالقرآن، باب فضلالقرآن، حدیث 18، از امام کاظم.
اینجا یک بحث زیبایی دارد، هم مستندات ما را تقویت میکند در مباحث قرآنی و هم برای آنهایی که فهم و درکشان نسبت به پذیرش اینها پایین است یا دنبال دعاوی هستند برای اینکه مستدلاتی بیاورند که ما را محروم کنند از یافتههایمان، امام کاظم بحث قشنگی دارد! اینها در برابر مسائل مختلف که مطرح میشود، مثلاً در برابر جبر میگویند چهطور شما یک آیه را گرفتید و عَلم میکنید؛ در برابر این آیه، آیهی دیگری هم هست؟ یا در برابر مسئلهی انتظار یا صفات و اسماء خدا یا مسئلهی قیامت و جهنم و بهشت میگویند که شما آیهای را میآورید، در برابرش آیات دیگری هم هست؛ چرا این را گرفتید آن را رها میکنید؟ حالا امام کاظم این را میگوید: «مَنِ اسْتَکفی بِآیَة مِنَ القُرآن مِنَ الشَرقِ اِلَی الغَربِ کَفَی». خیال همه را راحت کرده و کار ما را هم آسان کرده. حضرت میگوید: یک عدد آیه بس است برای مستدلات شما؛ نیازی نیست همهی آیات را بررسی کنید؛ یعنی خداوند با یک آیه همه را هدایت میکند! آنهايي که میگویند در برابر آیه، آیهی دیگری هست که نقضش میکند، نقصش میکند، آنها نمیتوانند مسئله را هضم کنند و باید حوالهشان داد به امام کاظم که مسئله را اینطور برای ما باز کرده که با یک آیه ما میتوانیم به حجت الهی واصل بشویم؛ و شرق و غرب که اینجا اعلام میکند و ابراز میدارد، معنایش این است که هر سؤالی و هر ابهامی که از شرق هستی تا غرب باشد، با همین یک آیه به شرطی که دارای کارشناس باشد و متخصص آن را تحلیل کند کفایت میکند.
[1]– سوره زمر، آیه ۶۷
[2]– به جلد اول «اصلاح الفبای توحید، صفحهی 24، نکته 107» مراجعه شود.
[3]– به جلد اول «اصلاح الفباي توحيد، صفحهی 30، نکته 120» مراجعه شود.