سلامعلیکم
فرمودند که: «انتِظارُ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ»؛ یعنی به قول مثال دیگری میگوید: «وَصفُ العِیش نِصفُ العِیش»[1]. یک منتظر در هالهای از انتظاری است که آن انتظار وصل به امیدی است که هزاران سال است باورکنندگانِ قانون انتظار در آن نَفَس دمیدهاند. یعنی یک منتظر درست است که در حال و هوای غیبت زندگی میکند ولی در یک کالبد خاصی که متصل است به حقتعالی روز را میبیند و شب را سپری میکند. شب و روز غیبت قابلتحمل نیست چون غیبت یعنی غایب بودنِ یک هوای سالم و غذای پاک و آب مطهر و اصول الهی ولی یک کسی که پایبند تعهد به امام غایب است، قلباً از آقای خود کسب انرژی میکند. گفتند که: «اَلقـَلبُ یَهدِی اِلـَی القَلْبِ» قلب هدایت میشود به قلب. قلب اول، قلب امتی است که امام خود را در هر لحظه میجویند و او را فراموش نمیکنند و قلب دوم، قلب عالم امکان است؛ قلبی است که با تپش او زمین مستقر است و آرام و قرار دارد! «لَوْلا الْحُجَّهُ لَسَاخَتِ الارْضُ بِاَهْلِهَا» اگر حجت باهرهی[2] خدایی نبود، زمین هرگز قادر به تحمل اثقال[3] غیبت نبود! «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا»[4] این امانت، امانت ظهور است. دادند به بالا و پایینِ انسان، ناتوانی را اعلام کردند و دادند به بشر و گفتند که منتظر باش! این انتظار بسی سنگین و کشنده است که حضرات اولیای حق فرمودند: «الاِنتِظارُ اَشَّدُ مِنَ اَلموت» انتظار از مردن بدتر است! که انتظار ما مرگ تدریجی است! که هر روز آفتابی طلوع میکند و خبر غیبت را به ما مستمراً میدهد و هر شب مهتاب اشکریزان از فقدان امام ناله میکند!
در تحویل سال جای ظهور خالی بود که در آن نسخههایی که داشتیم[5] امام صادق فرمود: در هر گردونهی تاریخ، نوروز بوی امام میدهد و نوروز به ما میگوید ایبسا که روز نوین باشد که روزِ نو، روز ظهور است و اِلا روز اول فروردین نو نیست چراکه نوآوری نکرده است! مرتباً بهار میآید و شکوفه میزند و گیاهان برمیخیزند و اشجار حیات دوباره پیدا میکنند و زمستان دوباره از نو میخوابند و میمیرند و برگها میریزد و همهچیز خشک و کهنه میشود و باز سال دیگر همینطور. در بهارِ غیبت، خوشبختی و خوشحالی و خرمی و خرسندی دیده نشده است که درختها هم حال و هوای غیبت دارند.
ما خواندیم که زمین برکاتش را از سکنهاش میگیرد چون غیبت است و غیبت منفور است و غیبت یعنی آب و گِلی که در آن خدا پرستیده نمیشود اِلا بهظاهر؛ «وَ مَا قَدَرُوا اللَّه حَقَّ قَدَرِه»[6]. غیبت یعنی امام هست ولی در پسِ پردهی غیبت است و در حجابی است بین امت و امام و در پس این حجاب چه فجایع از ارض و سماء نمیبارد و نمیجوشد و ولادت عمهجان دیروز بود و تمام شد و او زِیْنِ اَب بود و شما زِیْنِ اَب هستید. او زینت علی بود و شما زینت مهدی هستید! شما هستید که بار سنگین غیبت را بر دوش میکشید! شما هستید که خط انتظار را بر گردهی زمین تداوم میدهید! هماکنون نیز در آستانهی شهادت مادر هستیم در قول دوم و این مادری که زندگی کوتاهش نمایانگر اعماق جانکاه جنایات غیبت بود که غیبت یعنی نبودِ عدل و رحم و وجدان و انصاف و انسانیت!
از خدا بخواهید که این سال که روزهای اولش را بر ما اظهار میدارد سال ظهور باشد! وقتیکه دشنههای درد و رنج و غم و مصیبت و اندوه بر پهلوهایتان فرو میرود و خون از دیدگان بهجای اشک میریزد، عرضه بدارید که خدا، «إِلی مَتی»؟ تا کِی سال جدید شود ولی عرصه غیبت باشد؟ تا کِی ماه تازه شود ولی در فضای غیبت؟ پروردگارا این منتظرین دستوپاشکسته که آنقدر به دنبال امام خویش رفتند در این سنگلاخ زمان که نه دستی بر آنها ماند و نه پایی، اینها چشم امیدشان به تو است. در یکی از این نسخهها داشتیم که امام ما فرمود که ما به حسنظن به تو مینگریم؛ تو هم با این دیدِ ما، ما را مورد ولایت و جبروتیت قرار بده[7]. یعنی وقتی ما تو را دوست داریم، چگونه ممکن است تو ما را دشمن بدانی؟ وقتیکه ما در رحمت تو خود را میدانیم، چگونه ممکن است با غضبت ما را بزنی؟ در این ایام نوین سال از خدا میخواهم که همهی شما را سرِ سفرهی ظهور بنشاند و به همین زودیها قبل از آنکه این تهماندهی نَفَسِ بر حلقوم رسیدهی ما خارج شود خداوند دیدگان بیرمق ما را به وجود مقدس امامی روشن کند که همهچیز ما است!
[1]– ذکر و یاد خوشی، نصف خوشی است.
[2]– روشن، درخشان، تابان
[3]– سنگینی
[4]– سوره احزاب، آیه 72
[5]– به جلد اول «اصلاح الفبای توحید، صفحه 39، نکته 1۴5» مراجعه شود.
[6]– سوره زمر، آیه 67
[7]– به «اصلاح الفبای توحید، صفحه ۵۶، نکته ۱۸۲» مراجعه شود.