پرسش: [در صوت نیامده است]

پاسخ: غيبت براي چي هست؟ در درجه‌ی اول زور است، زور خدا است. چون هر چيزي اراده‌ی خدا است. منتهاي مراتب گاهي وقت‌ها انسان سر درمی‌آورد از این‌کار‌های عجیب‌وغریب اوستاکریم. اصولاً كارهاي خدا بايد عجیب‌وغریب هم باشد چون آن اصل است و ما فرع هستيم. اگر قرار باشد ما سر دربیاوریم از كارهاي او، كه می‌شویم هم‌تراز و همسان می‌شویم. مخلوق يعني اينكه یک درصد اندكي از فهم را پیداکرده از ادراكي كه مربوط به ادراكات هستي است.

ولي اين غيبت چرا هست؟ می‌تواند چند تا جواب داشته باشد ولي عرض كردم اين جواب‌ها همه اسکاتی است (به قول فلاسفه)؛ يعني جوابي كه آدم رد بشود! يا اينكه غيبت را فرستاد به خاطر اينكه به‌هرحال بايد اين آفرينش زمان ببرد و ادواري را طي كند؛ يعني خدا خدايي می‌کند و زمان هم برایش نقشي ندارد، مفهوم ندارد، «لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ»[1] براي ماها دارد، اين همین‌جوری رقم‌زده که مرتباً هم در قرآن اشاره می‌کند: «يَأتِ بِخَلْقٍ جَديد»، خداوند خلق‌های جديدي داشته و اين خلق هم تنها به انسان برنمی‌گردد بلکه به دنيا نیز بر می‌گردد (به اسنادی كه پيدا كردند دانشمندان زمین‌شناس كه مثلاً میلیون‌ها سال قبل زمين چه‌جوري بوده؛ ده‌ها ميليون سال قبل فلان كهكشان چي بوده). حالا یک‌زمان‌هایی زده هِي آمده، هِي تكوينياتي بوده تا می‌خواهد برساند به آن اوج كه وعده‌هایش را نشان بدهد كه دریچه‌ای از بهشت است! می‌گوید منتظر باشيد «انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ»[2]، كه ما می‌خواهیم آن بهشت را به شماها بدهيم. حالا در اين راستا خیلی‌ها فقط مزمزه می‌کنند حلوا را و دهانشان شيرين می‌شود و بعضی‌ها هم هستند که می‌رسند؛ يعني به خیلی‌ها افاقه نمی‌کند عمر! الآن هزاران سال است هِي گفته «وَ انْتَظِرُوا» بعد ترسيم كرده یک چنين دياري هست، یک چنين دنيايي هست، چه‌قدر زيبا است، دردي ندارد، غمي ندارد، مشكلي ندارد، تمامش شيريني است، زيبايي است و خیلی‌ها آمدند اين روضه‌ها را گوش دادند، اين مناقب را ديدند و رفتند ولی حالا چه كسي نوبتش باشد كه در آن زمان باشد و درك کند اين مهم است!

ولي درمجموع چرا اين غيبت خلق‌شده؟ مثل‌ اینکه بايد بگوییم كه چرا سياهي هست براي سفيدي؟ چرا تلخي هست براي نقطه‌ی مقابلش؟ چرا ترشي هست براي شيريني؟ چرا بد هست براي خوب؟

يعني اينكه هميشه آن ضعف‌ها، آن نقص‌ها، آن کاستی‌ها، آن كمبودها هست تا انسان به تضادش نگاه کند و پي ببرد كه نقطه‌ی مقابل این‌ها چيست؟ راغب بشود، رغبت پيدا کند به سمت آن‌ها.

البته می‌گویم این‌ها نارس است، این‌ها هر چي ما می‌خواهیم بگوییم فقط در حد فهم خودمان است ولي اراده‌ی خدا به اينكه غيبت را خلق كرده می‌توانیم فقط بگوییم ‌که خدا جبار است. خدا چرا جهنم را آفريده؟ الآن از اين سؤالات ما زياد داريم! بشري كه با هزاران دليل، الآن من اين دلايلي كه آوردم و تا 25 صفحه جلو رفتم، خيلي جاها اصلاً مغز آدم دود می‌کند، سوت می‌کشد كه مثلاً خودش می‌گوید بشر را ضعيف آفريدم و بعد از این ضعيف تكاليف سنگين خواسته! از این‌طرف می‌گوید كه من مهربان هستم، لطيف هستم و از این‌طرف جهنم را آفريده! از این‌طرف غفرانيت و توابيت است و از این‌طرف خط و نشان می‌کشد كه من چه‌کار می‌کنم (عذاب می‌کنم)! خدا متضاد است کارهایش! اجتماع صفات و اسامي متضاد در وجود خدا است كه حالا بشر شايد فكرش قد بدهد و رشد عقلي پيدا کند و در آينده بفهمد که چرا غيبت است!

البته ائمه‌ی ما می‌دانستند و خب خيلي چيزها را نگفتند، خيلي از اسرار را می‌دانستند و خیلی‌هایش را نگفتند به خاطر اينكه می‌گفتند: «کَلِّمَ النَّاسَ عَلَي قَدْرِ عُقُوْلِهِم». ظاهراً عقل‌ها محدود بوده، هر چي هم جلوتر می‌رویم الآن عقل‌ها بازتر می‌شود، فهم‌ها بيشتر می‌شود منتهاي مراتب آن امامي می‌خواهد که آبياري کند اين ذهن و مشاعر انسان معاصر را و آن امام نيست، رفته پشت پرده‌ی غيبت! آن موقعي كه بود، مردم مستعد نبودند تا بپرسند! وقتي علي روی منبر می‌گوید كه: «سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِی» از من بپرسيد هر چه می‌خواهید! از آسمان بگویم، از زمين بگویم، از راه‌های مختلف بگویم، آن موقع يارو بلند شد گفت من چند تا مو توی بدنم است؟ استعداد هوشیاری‌شان این‌قدر بود! الآن كه مردم هزار برابر قوی‌تر شدند از نظر مشاعر و ادراك و عقل، الآن امامي نيست كه باز کند و اِلا همين قرآن را می‌توانند باز كنند، قرآن گفته كه: «فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» در اين كتاب بيان ‌همه‌چیز هست ولي ما بيان ‌همه‌چیز را نمی‌بینیم! چرا نيست الآن؟ قرآن ناقص است؟ نه! آن‌چیزی كه بايد بكشد بيرون از متن اين آيات و حروف و كلمات، آن نيست! آن امامي كه شارع اين كتاب است! يا می‌گوید: «لَا رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ»[3] (در نماز غفيله می‌خوانید) تر و خشكي نيست مگر توی اين كتاب باشد ولی توی اين كتاب ما خيلي چيزها را نمی‌بینیم، می‌بینیم نيست! خيلي! هزاران سؤال هست، هزاران معما هست که پاسخش در قرآن نيست بلكه هست و احتياج به يك مستخرِج دارد كه بكشد بيرون! بله!

[1] سوره‌ بقره، آیه‌ 255

[2] سوره‌ هود، آیه‌ 122

[3] سوره‌ انعام، آیه‌ 59