پرسش: باوجود این‌همه فجايع و اعمال شنيع نسبت به بشريت آيا امكان رسيدن به محبت و عشق خدا وجود دارد؟[1]

پاسخ: اين خدايي كه تابه‌حال به ما معرفی‌شده با آن خدايي كه الآن در پایانه‌ی زمان داريم در اجرائياتش می‌بینیم و در اشاعه‌ی اسماء و صفاتش که در اداره‌ی امور هستی نقش مستقیم دارد خیلی فرق می‌کند، خیلی تفاوت دارد؛ يعني ثبت با سند نمی‌خواند و بيشتر هم كه من اين استارت‌ها را جمع كردم در مسير مباحث اعتقادي و می‌خواهم همه رویش كار كنند، به خاطر اينكه آن ناخالصی‌هایی كه در تصورات انسان نسبت به خدا هست زدوده بشود كه اين دين جديد و عهد جديد كه به‌زودی می‌آید، انسان در برابر عمل انجام‌شده قرار نگیرد و يكه نخورد و مجبور به عکس‌العمل منفي نشود و موضع‌گیری ناخشنودي نداشته باشد.

اين اسناد و مداركي كه ما درمی‌آوریم (نمی‌دانم كه تا كجايش رسيده به شما) تماماً نشانگر این است كه اين حضرت آن ديني كه اراده بود براي خوشبختي بشر و جلويش را در غدير گرفتند، آن را می‌آورد. آن ديني كه خدا به‌وسیله‌ی آن شريعت، انسان را می‌خواسته به خودش متصل كند و برساند به عرش كه اگر اين اتفاق می‌افتاد، زندگی‌اش بهشت بود و تمام آن اعتبارات و امتيازاتی كه اين خدا دارد به انسان منتقل می‌شد كه به اذن او چاره‌جویی كند و كارگشایی كند.

ان‌شاءالله همه‌چیز درست شود! اين مسئله را بعداً یک‌وقت فرصت شد برایت بخوانم.  الآن به صفحه‌ 12 رسيديم، نمی‌دانم شما چند صفحه‌اش را داريد؟ (جواب- الآن تا صفحه‌ 5 را بايد بدهيد). اوه! خيلي كم است! حالا ان‌شاءالله فرصت شد بايد برايتان بخوانم. الآن تا صفحه‌ 12 است. نهج‌البلاغه انبوهي دارد که پاسخ تمام سؤالات را می‌دهد. البته براي بعضی‌ها هم سخت است. خيلي از خودمانی‌ها عکس‌العمل نشان دادند و گفتند که آقا خسته شده، بریده‌شده و از دين جدش دور شده درحالی‌که مستندات ما نه تورات است، نه انجيل است، نه صحف است، نه زبور است، نه اوستا است، نه حافظ است بلكه خود قرآن است، کتاب‌های دعا است و نهج‌البلاغه است. منتها این‌قدر اخت شدند با دين زمان تقيه كه انسان می‌خواهد يك كمي كنار بزند اين پرده را و چشم‌انداز را ببرد به سمت آن دين واقعي (ديني كه قرار است مطرح بشود «يَأْتِ بِدينٍ جَديد») ولي پس می‌زنند و حمل می‌کنند بر اينكه اين آقا، آن آقاي چند سال قبل نيست!

خدا نگه‌دارت باشد! خداحافظ!

[1] متن پرسش در صوت نیست ولی در نوشتارهای دیگر آورده شده است.