[صوت نامفهوم است] چند گرم تریاک است. شهرستانی است، دهاتی است؛ بعد وقتی برگشت من را برد در یک اتاقی؛ گفتش که به من گفتند برای همین چند گرم یا بیست میلیون باید پول بدهی یا دو سال زندان باشی! بعد گفت یوسفی دقیقه ۰۰:۱۴ به من گفته با بروجردی درگیر بشو، بکشش، آزاد میشوی میروی! دیگر من هم جمع کردم زندانیها را گفتم به خانوادههایتان اعلام کنید، به جامعه برسانید که اینها یک چنین توطئهای برای من چیدند! دیگر عفو رهبری را اینجوری میخواهند به من بدهند! بعد یک قاتل هم پارسال آوردند، یک قاتل که آن هفته آوردند. پارسال یک نفر را (معاون حوزهی علمیهی اراک) با ۱۶ ضربه چاقو کشته. یک جوان ۲۲ ساله است، طلبه است، آوردنش دو سه روز اینجا پزشک قانونیِ اینجا نظر بدهد دیوانه است یا نه! حالا همینجوری ده روز نگهش داشتند بیچاره! نگهش داشتند و این هم برای توطئه است! گفتم دیگر اینها را بدانید و به خانوادههایتان بگویید که اگر ما را کشتند، مردم بدانند که چه خبر بوده! انشاءالله فرجتان!
قوانین و مقررات
🟢بروجردی یعنی انتظار.
🟢بروجردی یعنی جادّهای که «هو» لحظه به لحظه تابلواش دیده میشود و مارا به سوی ذات میکشاند.
🔸بیشتر از یک معلّم هم نیستم، یک مدرّس، استاد، محقّق و یک کاشف هستم. یک چیزهایی را کشف کردم که در این هزاروچهارصد سال کسی کشف نکرده است، اگر هم دید از کنارش گذشت.
1401/01/08
از کجا ما را پیدا کنید
🔸من در یک کویر سوخته در تابستان چهل درجه به یک چشمهی آب گوارا رسیدم، هم خودم نوشیدم و هدایت شدم و هم دارم اعلام میکنم که من به آب حیات رسیدم، هرکسی دوست دارد با من میآید…
🟢من به دنبال عاشقانی هستم که «کَالْمَیِّتِ بِینَ یَدَیِ الغَسَّال» هستند و اینطوری این راه را بخواهند، برای پول و برای تصدّی امور نباشد که خیال کنند زیر سایهی ما به آلاف و الوفی میرسند.
1401/01/08
لینک های مفید
بزودی…
ساعات کاری ما
🔸من هر روز مجبور هستم که تدریس کنم بهخاطر اینکه هر روز یک تیری، به افکار منتظر شلیک میشود. بعد هم در این محاجّه که متشرّع میآید، باید شاگرد من در استدلالات توانمند باشد و کم نیاورد.
در هر جلسه و تدریسی ازبین چندتا درس من لااقل یک کلید به او میدهم.
🟢ما این راه را جدّاً دنبال میکنیم، ما «کَلمَیّت بَینَ یَدی الغَسّال» هستیم، ما «إنّ الله اَشتریٰ» را با همهی وجود در خودمان تعبیه کردیم.
1401/01/08