(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۷: صفحه ۴۳ تا ۴۴» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه‌ 44 در آرشیوهای قدیمی با نام‌های «صوت شماره 228: صفحه‌ 43 تا 46»، «صوت شماره 252: صفحه‌ 37 تا 44»، «صوت شماره 419: صفحه‌ 41 تا 44» و «صوت شماره 496: صفحه 41 تا 44» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۴۹۶» دسترسی نداشت).

161- اعلام عمر ملت ظهور:

دوره‌ی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 7، صفحه‌ 518، از امام صادق. «و يُعَمَّرُ اَلرَّجُلُ فِي مُلْكِهِ حَتَّى يُولَدَ لَهُ أَلْفُ وَلَدٍ» عمر رعیت امام آن‌قدر زیاد می‌شود که می‌توانند هر کدام هزارتا بچه‌شان را ببینند؛ یعنی این یک مصداق است، یک مثال است. الآن عمرها غیرطبیعی است که می‌سوزد. قبلاً عمرها طولانی بود و خیلی‌ها صدها سال عمر می‌کردند اما الآن میانگین آمده روی سی چهل سال به خاطر آب‌وهوا، غذا، فکر و خیال، بی‌برکتی زمین و پستی و حقارت ظرف زمان که غیبت است ولی امام می‌گوید که عمر در زمان ظهور آن‌قدر زیاد است، طولانی است که انسان حتی هزار تا بچه‌ی خودش را می‌تواند ببیند.

 

162- در شأن نزول آیه‌ی «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» که آیه‌ 69 سوره‌ زمر است:

دوره‌ی‌ کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 7، صفحه‌ 520، از امام صادق. اینجا ادامه‌ی همان بحثی است که راجع به تعریف «أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ» بود ولی اینجا خیلی داغ است، خیلی مهم است؛ یعنی انسان از نظر اعتقادی می‌سوزد و یک دین جدید را می‌گیرد و می‌فهمد «یَأْتِ بِدینٍ جَدید» یعنی چه! امام صادق است می‌گوید كه: «رَبُّ الأَرْضْ یَعنِی إِمَامُ الأَرْضْ»! اینجا گفته: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» زمین به نور خدا روشن می‌شود. اینجا پرده را زده کنار حسابی و این آقا را معرفی می‌کند. این‌که می‌گویند مرز خدایی و مهدویت خیلی حساس است، اینجا است که می‌گوید: «رَبُّ الأَرْضْ یَعنِی إِمَامُ الأَرْضْ»؛ یعنی مهدی خدایی می‌کند در ظهور! حالا باز به مرور زمان نیاز داریم که نمانیم چون معرفت خدا معرفت امام است!

 

163- معرفی ائمه:

دوره‌ی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 7، صفحه‌ 551، از امام باقر. «وَ جَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ»[1]. این آیه را تفسیر می‌کند می‌گوید: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ هُمُ الَّذِينَ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ بِالْإِمَامَةِ». امام کیست؟ آن‌کسی است که پیغمبر مهر زده، اسمش را خوانده، شناسنامه‌اش را صادر کرده «وَ هُوَ الَّذی قَالَ رَسُولُ الله»! این‌ها کسانی هستند که پیغمبر درباره‌ی این‌ها گفت: «لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ» وقتی‌که به معراج رفتم «سُبْحانَ الَّذي أَسْري‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذي بارَکْنا حَوْلَهُ» كه آغاز سوره‌ اسراء است، مي‌گوید ديدم؛ می‌خواهد بگوید امامی که ما معرفی کردیم این است خاصیتش، این ویژگی‌اش است، این تصدیقش است، این گواهینامه‌اش است. می‌گوید: «وَجَدْتُ أَسْمَاءَهُمْ مَكْتُوبَةً عَلَى سَاقِ اَلْعَرْشِ بِالنُّورِ اِثْنَيْ عَشَرَ اِسْماً». پیغمبر می‌گوید: وقتی رفتم توی عرش که خدا را زیارت کنم، دیدم اسامی این دوازده امام نوشته به دامنه‌ی عرش، به ستون عرش، با نور نوشته «اِثْنَا عَشَرَ اِسْماً» دوازده اسم نوشته شده. «وَ الله»، بعد حضرت تهدید می‌کند، خط‌ونشان می‌کشد و یک حقیقت مسلمی را برای کل تاریخ‌نشینان غیبت اعلام می‌کند: «وَ اللَّهِ مَا یَدَّعِیهِ أَحَدٌ» کسی ادعا نمی‌کند که مثل این‌ها است «غَیْرُنَا إِلَّا حَشَرَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَعَ إِبْلِیسَ» و فقط کسی جامه‌ی این‌ها را بر تن می‌کند که رفیق شیطان باشد.

صفحه‌ 45 به بعدش را ان‌شاءالله بعداً برایت مي‌خوانم! خدا نگه‌دارت!

[1] سوره‌ زخرف، آیه‌ 28