(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۷: صفحه ۴۳ تا ۴۴» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه 43 در آرشیوهای قدیمی با نامهای «صوت شماره 228: صفحه 43 تا 46»، «صوت شماره 252: صفحه 37 تا 44»، «صوت شماره 419: صفحه 41 تا 44» و «صوت شماره 496: صفحه 41 تا 44» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۴۹۶» دسترسی نداشت).
158- تفسیر آیهی «مَتي هذَا الْفَتْحُ» که آیه 28 سوره سجده است:
دورهی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 7، صفحه 483، از امام صادق. در این آیه (آیه 28 سوره سجده) یک عده مسخره میکنند که آنقدر طولانی شده زمان غیبت. میگوید: «مَتي هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ»[1] چی شد این ظهور؟ چی شد این امام زمانتان؟ چی شد این وعدهها؟ اینجا که الآن من هستم که خودشان منادیان ظهور بودند، الآن بریدند و متلک میگویند به امام زمان و مطرح میکنند و همین را میگویند که دیدی جمعه شد نیامد؟ اگر آمدنی بود میآمد! حالا امام صادق توضیح میدهند، میگوید: «یَوْمُ الْفَتْحِ، یَوْمٌ تُفَتَّحُ الدُّنْیا عَلی الْقائِمِ» روز فتح که آنجا میگوید: «مَتى هذَا الْفَتْحُ» روزی است که خدا دنیا را به روی قائم باز میکند. دنیا را باز میکند نه یک شهر، نه یک کشور، نه یک قاره، نه یک سرزمین، نه یک کره بلکه دنیا را! یعنی هرچه خوبی در دنیا است میدهد به این آقا و رعیتش. «لَا یَنْفَعُ أَحَداً تَقَرَّبَ بِالْإِیمَانِ مَا لَمْ یَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ مُؤْمِناً وَ بِهَذَا الْفَتْحِ مُوقِناً». میگوید که: آن موقعي که درها را باز کرد اگر کسی بگوید من قبول دارم، من امامِ زمانی هستم، فایده ندارد! میگوید کسی که ندیده خریده، کسی که در دنیای غیبت همراه این آقا بوده، عاشقش بوده، دنبالهرو او بوده، این روز فتح برای آن است.
159- در بیان تعهد به صبر:
دورهی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 7، صفحه 510، از امام رضا. «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخَذَ مِيثَاقَ أَوْلِيَائِنَا عَلَى اَلصَّبْرِ فِي دَوْلَةِ اَلْبَاطِلِ» حضرت فرمود: خداوند میثاق گرفته از تمام ما اهلبیت که در زمان غیبت صبر کنید و از واحدهای اسم اعظم که خداداده استفاده نکنید. لذا این عزیزان اقتدار داشتند ولی بهظاهر ذلت را میپسندیدند و با مرگ صبر از دنیا رفتند. در زندگی اهلبیت که ما نگاه میکنیم میبینیم اینها توان داشتند. آنجايي که امیرالمؤمنین نشسته بود توی خانه توی آن بیستوسه سال خانهنشینی، بلال داشت اذان میگفت: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله» حضرت زهرا خسته شد از توی خانهنشینی، از این همه ظلم و جنایت حکام؛ فریاد زد گفت: ای علی، تا کِی میخواهی زانوی غم بغل کنی؟ نمیشنوی صدای پدر مرا؟ من دختر این پدر هستم! چرا ساکت نشستهای؟ حقوق ما را له کردند! حضرت شمشیر را برداشت فرمود که: الآن میروم کار را تمام میکنم! بعد فرمود كه: من این کار را بکنم دیگر کسی طرف این صدا و این عبادات نمیرود و دیگر چیزی باقی نمیماند؛ یعنی اکثراً منافق هستند، دورو هستند، دو چهره هستند و مجبور هستم همه را نابود کنم! پس باید صبر کنیم! یا اینکه امام حسین اقتدارش، عظمتش آنقدر زیاد بود که میتوانست به یک چشم به هم زدنی با استفاده از کمک ملائکه، جن و یا قدرتهای خداداده آنهمه دشمن را نابود کند ولی نکرد؛ و معروف هم هست در مقتل ميگویند ابوالفضل اگر میخواست بجنگد هزاران نفر را میکشت ولی آنجوری مظلومانه دستانش را داد. یا علیاکبر یا خود امام حسین اینها اشجع ناس[2] بودند. امام یکی از شرایطش باید این باشد که قدرتمندترین مردم روی زمین باشد ولی نخواستند چون اینها در بیعت صبر بودند.
160- در معانی آیه 69 سوره زمر:
دورهی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 7، صفحه 517، از امام صادق. آیه این است: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» حالا امام صادق معنا میکند که یعنی چه. میگوید: «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ» وقتیکه قائم ما قیام کرد «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» میدرخشد نور خدا بر زمین! چهجوری میدرخشد؟ این خیلی جالب است! سرزمین ظهور را میگوید، میگوید: «وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ». میگوید مردم نیاز به خورشید ندارند. نوری که میدهد اینجوری است «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ». بعد میگوید: «وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً» شب و روز یکی میشود، یعنی همهاش روشنایی. «وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ» تاریکی میرود، تاریکی به معنای اعم و اخص، یعنی هرچه تاریکی است، هرچه سیاهی است، هرچه ظلمت است. تاریکی معانی مختلفی دارد، یکیاش اینکه جهل ما را میرساند، دید ما را میگیرد. چون تاریک است ما نیاز داریم که یکچیزی روشن کند جلوی پایمان را ببینیم ولی آن زمان اصلاً دیگر تاریکی نیست، فهم و شعور و عقل و درایت و علم رعیت امام آنقدر زیاد است که دیگر برایش مبهمی نیست. تاریکی یکی از معانیاش مبهمات است، معضلات است.
[1] سوره سجده، آیه 28
[2] شجاعترین مردم