(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۷: صفحه ۳۷ تا ۳۸» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه‌ 38 در آرشیوهای قدیمی با نام‌های «صوت شماره 252: صفحه‌ 37 تا 44»، «صوت شماره 417: صفحه‌ 37 و 38» و «صوت شماره 494: صفحه‌ 31 تا 38» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۴۹۴» دسترسی نداشت).

141- وجه‌تسمیهی قائم:

دوره‌ی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 5، صفحه‌ 303، از امام صادق. از امام صادق پرسیدند برای چه به او (منجی) می‌گویند قائم؟ فرمود: «سُمِّيَ بِالْقَائِمِ لِقِيَامِهِ بِالْحَقِّ» به خاطر این‌که او قیام به‌حق می‌کند اسمش شده قائم. یعنی همه اجدادش قیام به حق کردند ولی موفق نشدند که حق را بر کرسی بنشانند! از پیغمبرش شما بگیر، پیغمبر حق بود، حرکتش هم حق بود، ماموریتش هم حق بود ولی از همان روز اول «خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا می‌رود دیوار کج»! از همان اولش به اجبار جذب منافقین کرد، با منافقین همراه شد، هجرت می‌کرد از مکه به مدینه اجباراً کنار یک دو رو بود، همسر گرفت از کسانی که كفويت[1] با او نداشتند؛ بعد هم در غدیر خم نتوانست حق را اجرایی کند! در زمان رحلتش هم باز می‌خواست دو قبضه‌اش کند، گفت بیاورید من وصیت کنم؛ آن دومی گفت که این دیوانه شده است حرفش را گوش ندهید! مولای ما امیر المومنین هم قیام به حق کرد ولی به بار ننشست؛ یعنی این‌که ایشان هم همه‌ی تلاشش را کرد و ناکسین، مارقین، قاسطین، اصحاب جمل، نهروانیان همه را از بین برد ولی باز هم شاخ گاو مانده بود (معاویه) و باز هم او قدرت‌نمایی می‌کرد!

 

142- زمان بی‌مثال:

دوره‌ی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 5، صفحه‌ 305، از امام صادق. «جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ اَلَّذِي كَانَ» حضرت می‌گوید که: یک روزگاری می‌خواهد بیاید که اصلاً نه دیدی، نه شنیدی، نه خواندی، نه پیش‌بینی کردی، نه در مخیله‌ات خطور کرده!

 

143- روزگاران پاک:

دوره‌ی کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 5، صفحه‌ 310، از امام صادق. تعریف می‌کند که ظهور چه‌جوری است؟ ساختمان‌بندی‌اش را، اسکلت‌بندی‌اش را، خمیرمایه‌اش را تعریف می‌کند. می‌گوید: «لَا يَكُونُ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مُؤْذٍ». در ظهور هیچ‌چیزی که تو را اذیت بکند وجود ندارد. از پشه بگیر که شب‌های تابستان نگذارد بخوابی تا کابوس، تا شیطان، تا بدخواه، تا دشمن، تا یک‌چیزی مثلاً به نام اتم اصلاً وجود ندارد. «وَ لَا شَرٌّ» هیچ شری وجود ندارد. شر ضد خیر است. چون حاکمیت خیر است «بَقیَةَ الله خَیرٌ لَکُم». «و لا سَمٌ» سم وجود ندارد که بریزی و کسی را بکشی. «وَ لَا فَسَادٌ أَصْلًا» مفسده‌ای نیست. خب چرا این‌جوری است؟ «لِأَنَّ الدَّعْوَةَ سَمَاوِيَّةٌ، لَيْسَتْ بِأَرَضِيَّةٍ» به خاطر اینكه کار آسمان است؛ یعنی خدا است از بالا حرکت را شروع کرده و کار زمینی‌ها نیست. «لا يَكُونُ لِلشَّيْطَانِ فِيهَا وَسْوَسَةٌ وَ لا عَمَلٌ وَ لا حَسَدٌ» شیطان هم که توی بند رفته، نه می‌تواند وسوسه کند، نه عملی کند، نه حسادتی کند؛ بنابراین این سرزمین پاک خواهد بود!

بقیه‌اش را ان‌شاءالله بعد برایت مي‌خوانم! خدا نگه‌دارت!

[1] هم‌شأنی