(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۷: صفحه ۳۳ تا ۳۴» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه‌ 33 در آرشیوهای قدیمی با نام‌های «صوت شماره 107: صفحه‌ 27 تا 36»، «صوت شماره 229: صفحه‌ 33 تا 36»، «صوت شماره 415: صفحه‌ 31 تا 34» و «صوت شماره 494: صفحه‌ 31 تا 38» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۴۹۴» دسترسی نداشت).

 

127- دشمنان خودی مهدی:

از دوره‌ی 8 جلدي کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 4، صفحه‌ 341، از امام باقر. «وَ لَقَدْ سَأَلْتَنَي عَنْ أَمْرٍ لَو أَنَّ بَنِي فَاطِمَه عَرَفوهُ حَرَصُوا عَلى أَنْ يُقَطِّعوهُ بَضْعَةً بَضْعَة». یک نفر سوال کرد از امام باقر که مهدی کیست و چه‌جوری است؟ حضرت فرمود که سوال کردی از مسئله‌ی مهمی که اگر بچه‌های فاطمه هم بفهمند و بشناسند او را، او را تکه‌تکه می‌کنند! این نشان می‌دهد در زمان غیبت چه‌قدر خاصیت از همه‌چیز کنار می‌رود و چه‌قدر خباثت زیاد می‌شود که حتی سادات هم اگر دستشان به مهدی برسد او را تکه‌تکه می‌کنند!

 

128- عجب داستانی دارد پایان غیبت:

دوره‌ی 8 جلدي کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 4، از صفحه‌ 354، از امام باقر. «اَلْمَهْدِیُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فاطِمَهَ وَ هُوَ رَجُلٌ آدِمٌ». مهدی از بچه‌های فاطمه است، خب این خیلی مهم نيست! اين خيلي مهم است: «وَ هُوَ رَجُلٌ آدِمٌ»: می‌گوید در زمان ظهور آن‌قدر خباثت و کثافت زمان غیبت زیاد می‌شود كه مردم عموماً از آن حالت انسانی خود خارج می‌شوند و تنها آدم روی کره‌ی زمین مهدی موعود می‌شود! یعنی در اثر بُعد شدید نیازهای درونی انسان‌ها همه تبدیل می‌شوند به گرگ، عقرب، افعی، کفتار و این باعث می‌شود که از ليگ انسانیت خارج بشوند! یعنی نیمه‌ی حیوانیت بر انسانیت غلبه پیدا می‌کند چون ما نیمی انسانیت داریم نیمی حیوانیت «اَلاِنسانُ مَا هُوَ؟ حیوانُ الْناطِق» آن نیمه‌ی حیوانیت که غلبه پیدا می‌کند انسان می‌شود مار، افعی، اژدها بعد فقط یک نفر آدم باقی می‌ماند همان آدمی که خدا به او افتخار کرده است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»[1] یعنی مهدی. «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»[2] یعنی مهدی. شاید اصلاً نمی‌رسد به ما عدل خدا، رحم خدا، شاید به خاطر همین است.

 

129- معرفی مهدی به عالم ذر:

دوره‌ی 8 جلدي کتاب معجم احادیث امام مهدی، جلد 4، صفحه‌ 377، از امام باقر در معرفی مهدی به عالم ذر. در عالم الست (در عالمی که قبل از آمدنمان به اینجا بود) خداوند خودش را معرفی کرد به ارواح و جانشین اصلی خودش را که مهدی است معرفی کرد. این معرفی‌نامه خیلی عالی است و خیلی وضعیت ایشان را مهم نشان می‌دهد! یک‌چیزی فراتر از انبیاء، فراتر از ائمه (با این‌که چهارده معصوم یکی هستند ولی آن جایگاهی که خدا به این آقا داده، ایشان را متمایز کرده است از همه)! در روز ازل و الست و ذر خدا فرمود: «أَنَّ اَلْمَهْدِيَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِي» به‌وسیله‌ی مهدی کمک می‌شود و امداد می‌شود به دین من. «لِدِينِي» دین خاصی است غیر از ادیان گذشته (نه می‌گوید دین اسلام، نه می‌گوید دین یهود، نه می‌گوید دین مسیح، نه می‌گوید دین زرتشت، نه می‌گوید دین ابراهیم، نه می‌گوید دین نوح). «وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِي» دولت من می‌خواهد بیاید! خدا می‌گوید! ما تا حالا خیال می‌کردیم دولت کریمه، دولت اهل‌بیت است که امام صادق فرمود: «لِكُلِّ اُناسٍ دَولَةٌ يَرقُبونَها و دَولَتُنا فِي آخِرِ الدَّهرِ تَظهَرُ» درحالی‌که می‌گوید نه! این دولت من است، دولت خدا است؛ یعنی خیلی نزدیک شد به تفسیر آیه‌ی: «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا»[3]! خدا مستقیماً می‌خواهد بیاید حکومت کند. «وَ أَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ أَعْدَائِي» با این‌که خود خدا منتقم است و احتیاجی ندارد یک نفر این کار را انجام بدهد ولی این وکالت را داده به ایشان که از دشمنانش انتقام بگیرد. «وَ أُعْبَدُ بِهِ» و پرستش به‌وسیله‌ی او معنا و مفهوم پیدا می‌کند.

[1] سوره‌ تین، آیه‌ 4

[2] سوره‌ مؤمنون، آیه‌ 14

[3] سوره‌ فجر، آیه‌ 22