(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۵: صفحه ۱۵ تا ۱۸» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه 16 در آرشیوهای قدیمی با نامهای «صوت شماره 105: صفحه 15 تا 20»، «صوت شماره 409: صفحه 15 و 16»، «صوت شماره 489: صفحه 15 و 16» و «صوت شماره 490: صفحه 15 تا 18» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوتهای شماره ۴۸۹ و۴۹۰» دسترسی نداشت).
83- تکالیف خدا:
صحیفه سجادیه از دعای دهم- «نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذينَ اَوْجَبْتَ اِجابَتَهُمْ» حضرت فرمود که ما مضطر هستیم. مضطر یعنی درمانده؛ یعنی از اینور میرود کلهاش میخورد به دیوار، از آنور میرود شانهاش میخورد به ستون، از اینور میرود میافتد توی چاه! میگوید: «الَّذینَ اَوْجَبْتَ اِجابَتَهُمْ» مضطر را تو گفتی که من واجب داشتم بر خودم که کمکش کنم. واجب تنها بر مخلوق نیست، بر خالق هم هست؛ خودش بر خودش واجب کرده است! اینهایی که حکم عریضه دارد، اینها را باید بهجای اينكه دعاهای دیگر را بخوانیم، اینها را استفاده کنیم! من معتقدم (کلش را که حالا فعلاً بیستوپنج صفحه است، شاید برود تا پنجاه صفحه) من فکر میکنم اینها را انسان اولاً یک نسخهاش را در کفنش وصیت کند بگذارند که نکیر و منکر آمدند سؤال و جواب، بگوید بابا به من کاری نداشته باشید، هر چی هست توی اینها است! جوابهای من توی اینها است و یکی هم مثل دفتر تلفن آدم همراهش باشد که تا گرفتار شد، تا کم آورد، تا اعصابش به هم ریخت بهش مراجعه کند.
84- همراهی بیش از ایذایی:
صحیفه سجادیه از دعای دوازدهم- «يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ» ای کسی که رضایتمندیات بیشتر از عذابت است! «سَخَطِ» عذاب است، دردسر است، گرفتاری است. رضایت یعنی کوتاه آمدن. آقا، من فقیر هستم بس است! باشد. من علیل هستم کمکم کن! باشد. من گرفتار هستم دستم را بگیر! باشد. این باشدها یعنی رضا، یعنی خدا راضی میشود که دیگر عذابش را برچیند و باعث راحتی بشر بشود. این هم يك چکی است در دست ما که هروقت به تنگنا رسیدی، کلافه شدی، این را بگویید و به خدا بگویید که تو اینجوری ترسیم شدی!
85- آیا برخورد او با ما اینگونه است؟
صحیفه سجادیه، دعای چهاردهم- «یا مَنْ لَا یخْفَی عَلَیهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ» ای کسی که مخفی نیست بر تو خبر گرفتاران، «يَا مَنْ لاَ يَحْتَاجُ فِي قِصَصِهِمْ إلَى شَهَادَاتِ الشَّاهِدِينَ» ای خدا، ای کسی که نیاز نداری من دو تا گواهی ببرم مثل گواهی امضاء و بگویم اینها شهادت میدهند من فقیر هستم، مریض هستم، علیل هستم، بیچاره هستم، دلهره دارم، اضطراب دارم، استرس دارم! نه! حتی امام عصر که شاهد خلقت است و جزء شهود اصلی هر عصری هست، امام هم نیازی نیست به خدا شهادت بدهد که آقا، اینها بیچاره هستند و من گواهی میدهم چون خدا خودش دارد میبیند. «يَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِينَ» ای کسی که دست مظلوم را میگیری! «وَ یَا مَنْ بَعْدَ عَوْنُهُ عَنِ الظالمینَ» ای کسی که از ظالم دور میشوی و کمکش نمیکنی! آدم یک محاسبه کند و ببیند واقعاً اینجوری است؟ ما مظلوم هستیم، خدا کمکمان میکند و ستمکار را نابود میکند؟
86- فتنهگری خدا در ناامیدی ما:
صحیفه سجادیه، از دعای چهاردهم- «اللّهُمّ لَا تَفْتِنّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِکَ» بعضیها که اینها را میشنوند میگویند تو ناامید میکنی ما را از خدا، این مباحث آدم را از خدا دور میکند، آدم نباید ناامید باشد، نباید دل ببرد! اینجا حضرت سجاد پدر بیستوهفتم ما به اینها میگوید که بفهمید حقیقت چیست؟ میگوید خدا است که ما را ناامید میکند از خودش نه روزگار، نه گرفتاری، نه کمظرفیت بودن ما! به خدا عرض میکند خدایا، با ما بازی نکن به صورتی که در مشکلات قرار بدهی تا ما اصلاً ناامید بشویم که ناامیدی از خدا بزرگترین لطمه است بر بشر!