(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۵: صفحه ۱۵ تا ۱۸» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه‌ 15 در آرشیوهای قدیمی با نام‌های «صوت شماره 105: صفحه‌ 15 تا 20»، «صوت شماره 409: صفحه‌ 15 و 16»، «صوت شماره 489: صفحه‌ 15 و 16» و «صوت شماره 490: صفحه‌ 15 تا 18» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت‌های شماره ۴۸۹ و۴۹۰» دسترسی نداشت.)

79- تعریف دنیا:

کتاب قصاریه، باب 407- «الدُّنيا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ»، فرمود مولای ما که: دنیا سه زاویه دارد؛ غرورگاه است، محل ضرر و زیان است و غیرقابل ثبات است، ماندگار نیست؛ و این غرور به معنای این‌که انسان را چشم‌بندی می‌کند. مثل سینما که سی‌تا نما دارد و انسان یکی‌اش را می‌بیند، بیست‌ونه‌تای آن پنهان است؛ یعنی با تخیلات، انسان را به بازی می‌گیرد و ضرر و زیان هم خمیرمایه‌اش است؛ یعنی این‌که هر کاری بکنی باختی و مرور هم توی این دنیا موقت است! خیلی‌ها می‌آیند و همان اوایل جوانی می‌روند، خیلی‌ها میان‌سال می‌شوند، خیلی‌ها آن موقعی که سنشان بالا می‌رود، دستشان به آب‌ونانی می‌رسد، آن موقع می‌روند! ناکام می‌روند! ما وقتی آمدیم توی این دنیایی که این تعریف کلی‌اش است، چه‌طور خداوند ما را بازخواست می‌کند در زمینه‌ی انجام دادن‌ها، انجام ندادن‌ها، خیر و شرش و روز قیامت هم می‌خواهد پاسخ بگیرد از ما؟

 

80- در تضمین‌های خدا:

کتاب قصاریه، باب 427- «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ» حضرت می‌گوید: هرگز این‌طور نیست که خداوند باب شکر را باز کند و باب زیادی را ببندد! باب شکر یعنی همان آیه‌ای که می‌گوید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»[1] اگر سپاس‌گزار باشید زیاد می‌کنم نعمت‌ها را. این ابتدای شکر، این است که انسان بیعت با خدا داشته باشد و مطیع خدا باشد! خب ما باید محاسبه‌ی نَفْس کنیم که ما از وقتی‌که به دنیا آمدیم و از وقتی خودمان را شناختیم در مسیر خدا بودیم، آیا خدا زیاد کرده نعمت‌هایش را یا اصلاً نعمت داده یا این‌که داده و برچیده؟ بعد ادامه می‌دهد: «وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ» این‌طور نیست که باب دعا را بگشاید و در اجابت را ببندد! یعنی گفته بیا و من را بخوان «أُدْعُونِي» بعد هم به فرشته‌ها بگوید که «أَسْتَجِبْ لَكُمْ» را قفلش کنید و جوابشان ندهید و بخندد به این مردمی که دارند دعا می‌کنند! بعد ادامه می‌دهد: «وَ لاَ لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ اَلتَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ اَلْمَغْفِرَةِ» این‌طور نیست که خداوند باب توبه را باز کند و باب مغفرت را ببندد یعنی گفته بیا توبه کن، هر گناهی کردی من تواب هستم، بعد هم این‌که نبخشد و بگوید برو جهنم.

 

81- پرهیزی از خدا:

صحیفه سجادیه؛ دعای پنجم- می‌گوید: «وَ امْكُرْ لَنَا وَ لَا تَمْكُرْ بِنَا وَ قِنَا مِنْكَ» می‌گوید: خدایا، تو که یکی از اسامی‌ات مکار است، (درهرحال هم اسامی و صفات خدا لاینقطع[2] است و مستمراً تشعشع دارد رو به ما، تأثیرگذار است روی خلقت؛ یعنی مکر همیشه فعال است) خب حالا که مکر فعال است، مکر را به خدمت ما بیاور نه علیه ما! مکر اگر دشنه باشد توی دل ما نکنش بلکه بکنش در دل مشکلات ما! «وَ قِنَا مِنْكَ» می‌گوید ما را از خودت دور کن. اینجا خیلی سنگین است هضمش! «وَ قِنَا مِنْكَ». «وَ قِنَا» یعنی دور کن. همه‌ی انبیاء، اولیاء، اوصیاء، کتاب‌های آسمانی، ادیان آمدند که بشر را به خدا برسانند پس چه‌طور این می‌گوید خدایا من را از خودت دور کن؟ «وَ قِنَا مِنْكَ» قاف است و نون و الف؛ در قنوت نماز آیه است می‌خوانید: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ»[3] ما را از عذاب خودت دور کن ولی اینجا می‌گوید: «وَ قِنَا مِنْكَ» از خودت دور کن! چه‌طور؟ این برمی‌گردد به همین مکر؛ یعنی خدایا، ما را از مکرت دور کن!

 

82- از مظاهر جبر:

صحیفه سجادیه، دعای ششم- «لَيْسَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ إِلَّا مَا قَضَيْتَ وَ لَا مِنَ الْخَيْرِ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَ» حضرت می‌گوید که: هیچی دست ما نیست توی تقدیرات! قلم دست خودت است، دفتر دست خودت است، جوهر دست خودت است، امکانات دست خودت است، خیر هم دست خودت است! هیچی نداریم! خب وقتی ما هیچی نداریم، چه‌طور به ما می‌گویی که این کار را بکن، آن کار را نکن؟ آیا این منافات ندارد با عدالت؟

[1] سوره‌ ابراهیم، آیه‌ 7

[2] قطع نشدنی

[3] سوره‌ بقره، آیه‌ 201