(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۴: صفحه ۹ تا ۱۰» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه‌ 10 در آرشیوهای قدیمی با نام‌های «صوت شماره 222: صفحه‌ 8 تا 10»، «صوت شماره 405: صفحه‌ 7 تا 10»، «صوت شماره 406: صفحه‌ 9 تا 12» و «صوت شماره 487: صفحه‌ 8 تا 10» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۴۸۷» دسترسی نداشت.)

61- باید متقی گرفتار نباشد:

نهج‌البلاغه، خطبه 182، جلد سوم- «اِعلَموا أنّه مَن يَتَّقِ اللّه يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا مِن الفِتَنِ» حضرت فرمودند: هرکسی که تقوا داشته باشد، به خدا نزدیک بشود، رفیق خدا بشود، «جارُ الله» بشود، خداوند او را از فتنه‌ها دور می‌کند. ما اینجا نگاه می‌کنیم که تمام انبیاء، اولیاء و اوصیاء که متقین واقعی و طراز اول بودند، در دنیا همه‌شان دچار فتنه شدند! پس خدا چرا کاری نکرد؟ از آدم ابوالبشر دچار فتنه‌ی شیطان شد برای خوردن آن‌چیز تا پایین‌تر ‌بیا همه‎ی‌ انبیاء، همه‌ی‌ اولیاء و ائمه‌ی ما. این هم باید رویش فکر شود! موضوع چیست که با وجود این‌که آن‌ها مقرب بودند خداوند آن‌ها را در فتنه جای داد و کمک نکرد در قائله‌ی حکمیت صفین، شورای خلیفه‌ی دوم، تهاجم به حضرت زهرا؟ تمام این‌ها فتنه‌ها بود!

 

62- ضربه‌پذیری انسان:

نهج‌البلاغه، خطبه 182، جلد سوم- «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِيقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ، فَارْحَمُوا نُفُوسَكُمْ» می‌فرماید که: به این بدن نحیف و ظریف و ضعیفتان ترحم کنید و آن را به آتش عذاب الهی مبتلا نسازید و رحم کنید به نفوستان! خب ما اینجا سؤال می‌کنیم، آتش را چه کسی خلق کرده؟ این بدن ضعیف را چه کسی خلق کرده؟ چه کسی بستر می‌سازد برای ضعف و ناتوانی و گمراهی؟ (روایت مستند را خواندیم، از این به بعد هم خیلی داریم) خوب همه‌اش برمی‌گردد به خدا! وقتی‌که این‌جوری است، چه‌جوری ما باید برویم در جهنم بسوزیم یا واکنش‌های منفی اعمال بدمان را در دنیا ببینیم؟ این‌ها یک سِرّی هست که می‌شود گفت خبایث زمان غیبت را نشان می‌دهد. شاید این‌ها باعث می‌شود عطشش نسبت به برگزاری دنیای موعود که ظهوراست زیاد بشود ولی درهرحال این‌ها باید رویش فکر بشود!

 

63- حقوقی که باید طلب کرد:

نهج‌البلاغه، خطبه 233، جلد چهار- «وَ الْمُوجِبَةُ عَلَى اللَّهِ حَقَّكُمْ» حضرت فرمود که: واجب است بر خدا حق شما! ببینید ما خیال می‌کردیم تا حالا که خدا بر ما واجب کرده یکسری واجبات را و اینجا مولای ما می‌گوید نه! ما هم بر خدا یک‌چیزهایی واجب کردیم! البته خود خدا واجب کرده بر خودش؛ یعنی ما واجب می‌بینیم، خدا واجب کرده! وقتی واجب کرده بر خودش حقوق ما را (که حقوق ما همان مجموعه‌ی نیازمندی‌های ما است) چگونه ممکن است که خداوند این نیازمندی‌ها را ندهد؟ چرا نداده؟ آیا ما نباید مطالبات را به روز بدهیم و نباید تأکید کنیم، تشدید کنیم گدایی‌مان را حتی به صورت‌هایی که خیال کنیم این در خور شأن خدا نیست مثلاً به‌صورت فریاد باشد؟

 

64- صنایعی که فراموش‌شده:

نهج‌البلاغه، خطبه 28 از جلد 5- «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ اَلنَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» حضرت فرمود که: ما مصنوع خدا هستیم؛ خداوند صنعت‌کار است. بشر را به‌عنوان یک صنعت زیبا آفریده و اول ما را آفرید بعد هم مردم را برای ما آفرید که طفیلی ما و در خدمت ما باشند؛ یعنی این سلسله مراتبی که مردم بندگان آقا هستند (آقایان خلفای الهی) و آن‌ها هم بندگان خدا هستند، این بند ربوبیت و الوهیت را نمی‌گویم. بنده یعنی دربند، یعنی نیازهایشان را از آن کانال به دست بیاورند. خب اینجا ما حرفمان این است که خدایا، حالا که ما خلق شدیم برای این آقا، چرا باید این آقا در پس پرده‌‌ی غیبت باشد؟ آیا ادامه‌ی غیبت باعث زیان و ضرر جبران‌ناپذیر به نسل‌های آینده نمی‌شود؟

 

65- خدا کفالت ما را دارد:

نهج‌البلاغه، خطبه 31 از جلد 5- «وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ» بدانید آن‌کسی که خزائن زمین و آسمان دستش است، اذن داده است که تو دعا کنی؛ توی ناچیز، انسانی که در برابر خدا اصلاً دیده نمی‌شود! «وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ» این از همان مواردی است که ما می‌گوییم که خداوند وظیفه دارد در قبال ما و چون یک نوع بدهکاری دارد، ما باید پایداری کنیم در خواسته‌هایمان و استقامت کنیم در دعاهایمان. می‌گوید آن خدایی که این همه ثروت دارد که همه‌ی آسمان‌ها و زمین و تمام مافیها در آن هست، به تو اجازه داده که دعا کنی و کفالت تو را کرده: «بِالْإِجَابَةِ» که اجابت کند. یکی از اسامی خدا کفیل است. خداوندی که کفیل ما است، چه‌طور الآن ما با انواع نیازمندی‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنیم و داریم دفن می‌شویم در مشکلاتمان و خدا جواب نمی‌دهد؟ «اَمَرَكَ اَنْ تَسْاَلَهُ لِيُعْطِيَكَ» امر کرده دستانت را بلند کنی و گدایی کنی درِ خانه‌ی او «لِيُعْطِيَكَ» برای این‌که می‌خواهد به تو بدهد. این هم یکی از مواردی است که باز تشدید می‌کند، موقعیت خدا را در زمینه‌ی مخلوق، که تو دستت را دراز می‌کنی به‌صورت قنوت در نماز یا به‌صورت گدایی که بده یا فریاد می‌زنی، آه می‌کشی، خدا هم باید بدهد! «و لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهُ» این یک فراز زیبای ایدئولوژیکی دارد! می‌گوید که بین تو و خدای تو هیچ پرده‌ای نیست. ببینید یک عده می‌آیند ماست‌مالی می‌کنند و می‌گویند خداوند جواب دعا را که نمی‌دهد برای این است که عللی دارد، حکمتی دارد، مصلحت دارد یا اصلاً به صلاحت نیست! یا می‌گویند اصلاً این کار را اگر می‌کرد، این‌جوری می‌شد! یا می‌روند روی این فاز که می‌گویند آقا این لقمه حرام بوده و با لقمه‌ی حرام دعا مستجاب نمی‌شود، آقا حق‌الناس به گردنت است! این‌ها همه ماست‌مالی است! اینجا دارد می‌گوید: «و لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهُ» هیچ‌چیزی، (هیچ‌چیزی‌ها!) هیچ‌چیزی بین تو و او حجاب نیست! هیچ‌چیزی مانع نمی‌شود صدایت را نشنود و جوابت را ندهد!