(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۴: صفحه ۵ تا ۸» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه 7 در آرشیوهای قدیمی با نامهای «صوت شماره 405: صفحه 7 تا 10» و «صوت شماره 512: صفحه 6 و 7» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت شماره ۵۱۲» دسترسی نداشت.)
45- مرگ راحتتر از عذاب است:
نهجالبلاغه، خطبه 53- «فَكَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ أَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مُعَالَجَةِ الْعِقَابِ» حضرت فرمود که: من میتوانم تحمل کنم چندین ساعت در میدان جنگ در مصاف با نیزه و شمشیر ولی نمیتوانم تحمل کنم عذاب تو را! وقتی علی نمیتواند تحمل کند، من و تو میتوانیم؟ باید به خدا عرض کنید، بگویید خدایا، ترحم کن! ما از عهدهی عقاب تو برنمیآییم؛ در این دنیا برنمیآییم وای به حال آن دنیا!
46- اشاعهی حدود باید به دست معصوم باشد:
نهجالبلاغه، خطبه 55- «وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً» حضرت میگوید: ما در کنار پیغمبر در جبهه میرفتیم و بچههایمان را، پدرانمان را، برادرانمان را، عموهایمان را میکشتیم و با این کشتار هم ایمانمان زیاد میشد. خب حالا آیا خداوند امر به قتال میکند؟ در ستونهای پایین میخوانیم خلافش را، چهطور میشود که این امر به قتال و خونریزی محبوب خدا باشد؟ در خیلی جاها خدا نهی کرده و میگوید که اینها بندگان من هستند، گرفتاران من هستند، حالا باید اینها را در کنار آنها بگذاریم و تحلیل کنیم! نمیشود گفت اینها دروغ است چون کلام مولای ما است. بگوییم که اینها مقطع خاصی اجرا میشده؟ بله این را میتوانیم بگوییم چون جهاد به دست معصوم است و باید پاک باشد از هر گونه عقده. دفاع هم که به تشخیص است. هروقت حمله شد به مسلمان باید از خودش دفاع کند ولی مسئلهی جهاد یا اینکه اشاعهی حدود باید به دست معصوم باشد، یعنی کسی که ذرهای خردهشیشه ندارد، سرسوزنی فکر تسویهحساب نیست که بگوید آخ جون دستش را قطع کردم (دست دزد را)، دلم خنک شد!
47- سهولت قوانین خدا:
نهجالبلاغه، خطبه 56- «سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي أَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ» حضرت میفرماید که بهزودی پشت سر من بد میگویند، به شما میگویند به من فحش بدهید. فحش بدهید! اصلاً مهم نیست! این فحش برای من زکات است، تزکیه است، برای شما هم نجات است. حالا دینی که اینقدر سبک گرفته، راحت گرفته در شخصیت دوم اسلام که امیرالمؤمنین مجوز میدهد که فحش بدهید در وقت اجبار (یعنی به یک تنگنایی رسیدید از او تبری بجویید)، چهطور ممکن است قوانین خداوند اینقدر سخت باشد در جاهای دیگر؟ این هم باید رویش فکر بشود!
48- شناخت حق دست چه کسی است؟
نهجالبلاغه، خطبه 68- «لا تَعْرِفُونَ الْحَقَّ کَمَعْرِفَتِکُمُ الْبَاطِلَ» حضرت فرمود که: نمیشناسند حق را آنطور که باطل را میشناسند! سؤال ما این است: حق خدا است و از خدا حق جاری است، این شناخت حق به دست مردم است یا دست خدا است؟ مگر خدا نمیگوید «یَهدی وَ یُضِلْ»؟ خدا وسیلهی شناخت را باید فراهم کند یا مردم خودشان پیدا کنند؟ این هم باید رویش فکر بشود!
49- افعال تحمیلی:
نهجالبلاغه، خطبه 70- «أَمَا وَ اَللَّهِ مَا أَتَيْتُكُمُ اِخْتِيَاراً وَ لَكِنْ جِئْتُ إِلَيْكُمْ سَوْقاً». این هم جبر مطلق را نشان میدهد! حضرت فرمود که: خیال نکنید، به خدا قسم اینجوری نیست كه من به اختیار خودم حرکت میکنم بلکه آمدم بهسوی شما «سَوْقاً» (سوق، در فارسی هم میگوید سوق داد به اینجا یعنی کشانده) یعنی جبر من را کشاند و الا من به خودم حرکتی نمیکنم!
50- تلاشهای بیثمر:
نهجالبلاغه، خطبه 93- «فَتَبَارَكَ اَللَّهُ اَلَّذِي لاَ يَبْلُغُهُ بُعْدُ اَلْهِمَمِ» حضرت فرمود: زندهباد خدایی که به او نمیرسد تلاشهای ما! وقتی ما تلاش میکنیم و به خدا نمیرسیم، درد از ما است؟ گناه از ما است؟ باید سیلی بخوریم از روزگار که فلان فلان شده چرا به خدا نرسیدی؟ چرا به قرب نرسیدي؟ چرا به مقام تقرب نرسیدي؟ حضرت میفرماید که: «لاَ يَبْلُغُهُ بُعْدُ اَلْهِمَمِ» تلاشها به او نمیرسد، کارگر نیست!
51- مسئول دفاع از امام آسمانی:
نهجالبلاغه، خطبه 96- «صَاحِبُکُمْ یُطِیعُ اللّه وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ یَعْصِی اللّهَ وَ هُمْ یُطِیعُونَهُ» حضرت فرمود: رئیس شما برگزیدهی خدا است، دوست خدا است و شما نافرمانیاش میکنید ولی رئیس شام (معاویه) بیدین است و همه هم تابعش هستند! خب این مظلومیت امام آسمانی را نشان میدهد. خب حالا چهطوری اینجور میشود؟ چه کسی مسئول است این وسط؟ چه کسی باید دفاع کند از امامی که بهحق است؟ آنکسی که نصبش کرده نباید دفاع کند؟