(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۴: صفحه ۵ تا ۸» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه‌ 5 در آرشیوهای قدیمی با نام‌های «صوت شماره 104: صفحه‌ 1 تا 6»، «صوت شماره 223: صفحه‌ 4 و 5»، «صوت شماره 403: صفحه‌ 4 و 5»، «صوت شماره 509: صفحه‌ 5» و «صوت شماره 510: بخشی از صفحه‌ 5 و 6» نیز ذخیره شده است که گردآورنده به «صوت‌های  شماره ۵۰۹ و ۵۱۰» دسترسی نداشت.)

35- انسان بسیار گناه می‌کند و خداوند بسیار می‌بخشد:

دعای امام صادق در مصلای ابراهیم در مسجد بزرگ کوفه: «اللّٰهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا. أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ». خدایا، تو تو هستی و من من هستم. من چه کسی هستم؟ تو چه کسی هستی؟ تو کسی هستی که («عوّاد» صیغه‌ی مبالغه‌ی عود یعنی بازگشت‌کننده) بسیار بسیار می‌بخشی. «الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ» یعنی آن‌قدر خدا اهل بخشش است که انسان گمان می‌کند یک فیلم تند شده است که مرتباً در حال بذل و بخشش است. می‌بینی چه می‌گوید؟ دیگر نگویی می‌روم جهنم ها! اصلاً جهنم نمی‌برد! جهنم خلق شده است، جهنم حقیقت دارد اما به جهنم نمی‌رویم به هزاران دلیل که یکی‌اش این است. می‌گوید خدایا، تو «عوّاد» هستی به مغفرت. «عوّاد» صیغه‌ی مبالغه‌ی «عود» است به معنی بازگشت، بازگرداننده؛ یعنی کسی که بسیار بسیار می‌بخشد. «وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ» من هم برعکس معتادم به گناه، البته این زبان حال امام نیست و برای ما عریضه می‌دهد و می‌خواهد که ترسیم کند اسلام سلیس و روان در چه بُعدی قرار دارد. یکی از مستندات ما این است که در برابر این‌که خداوند فشار آورده در احکام و شرایع و قواعد و قوانین و از این‌طرف هم ما ضعیف هستیم، پس چه کنیم؟ امام صادق باب غفرانیت را این‌جوری ترسیم می‌کند که خدا «عوّاد» است به توابیت.

 

36- تکالیف سبک، تخفیف زیاد و تقویت ضعیف برای معالجه‌ی انسان:

کتاب ادعيه الوسائل الى المسائل، از امام جواد است: «لَکَ الْحَمْدُ عَلى قِلَّةِ التَّکْلیفِ وَ کَثْرَةِ التَّخْفیفِ وَ تَقْوِیَةِ الضَّعیفِ» امام می‌گوید: بر تو سپاس ای خداوند، بر آن‌که تکالیف را سبک کردی تا ضعف انسان‌ها معالجه شود؛ و آن تخفیفی که لازم است در برابر ضعف ما و ناتوانی ما در اجرائیات شرایع، تو مورد بذل و بخشش قرار دادی. «وَ تَقْوِیَةِ الضَّعیفِ» تو بنایت بر این است که ضعفا را تقویت کنی و مورد حمایت قرار بدهی. یعنی ما اضعف خلق هستیم در همه‌چیز، در همه‌ی موارد، خداوند تقویت کرده است ما را؟ تو را تقویت کرده است؟ نکرده دیگر! رودربایستی نداریم! از این قسمت هم این‌جوری استفاده می‌شود که بنای خداوند به «قِلَّةِ التَّکْلیفِ» است و آنچه ما امروز دیدیم در مصادر دینی، سنگین است و نمی‌خواند با این درجاتی که حاوی رحمانیت الهی است و مبین لطف و کرم و بخشش و مغفرت او است. این را باید پیدا کنیم! این تضادهایی که بین ثبت و سند است، این تضادها را باید پیدا کنیم تا آماده بشویم برای رویارویی با ظهور ان‌شاءالله! «وَ کَثْرَةِ التَّخْفیفِ» خدا زیاد تخفیف داده، این تخفیف باز برمی‌گردد به این‌که ما در خیلی از قواعد دینی می‌بینیم که به مشقت می‌افتد انسان و این گریزگاهش این است که نه، خداوند تخفیف داده! به‌واقع تخفیف است ولی ما تخفیف نمی‌بینیم؛ یعنی می‌خواهم بگویم که ثبت و سند با هم نمی‌خواند. تخفیف نیست الآن، تخفیف در مادیات و معنویات؛ یعنی یک‌جوری احکام را برایمان درست کرده است که همیشه راه گریز داشته باشیم. همین توبه، تو بزرگ‌ترین گناه را کردی، بین خودت و خدای خودت توی خلوت بگو خدایا غلط کردم! تمام شد!

 

37- از ویژگی‌های امام عصر:

در کتاب احتجاج طبرسی از ناحیه‌ی مقدسه به عبدالله ابن جعفر الحمیری: هم دعا است، خود امام فرموده برای خودش، هم این‌که عرض حال است و هم حجت است که روشن می‌شود بر ما در زمان غیبت حضرت که نسبت به خداوند چه بگوییم و الآن در چه موقعیتی هستیم؟ خود این دعا را هروقت انسان دل‌تنگ می‌شود برای آقایش بخواند خیلی مؤثر است ولی معنایش خيلي جنبه‌های ایدئولوژیکی دارد. می‌گوید: «اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ حُجَّتِكَ فِي أَرْضِكَ» پروردگارا، درود بفرست بر حجتت در زمين! حجت يعني دليل، یعنی این‌که خدا هست؟ باید امام عصر را نگاه کنیم، بفهمیم خدا هست! عدل هست؟ باید امام عصر را نگاه کنیم! حجت آینه است؛ «خَلِيفَتِكَ فِي بِلادِكَ» جانشین تو است در ممالک؛ «وَ الدَّاعی اِلی سَبیلِکَ» دعوت‌کننده است به راه تو. حالا که این آقا در پس پرده‌ی غیبت است و به‌جای این‌که آقا ما را دعوت کند به سمت خدا، شیطان دعوت می‌کند و ما گناه می‌کنیم و منحرف می‌شویم، بايد کیفر کردار ببینیم؟ باید برویم جهنم؟ این‌ها مواردی است که نه! گریزگاه هست! «وَ الْقائِمِ بِقِسْطِکَ» امامی که قیام کرده به عدل و داد، «وَ الفَائِضِ بِاَمرِکَ» فیض می‌دهد به امر تو، «وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ» سرپرست ایمان آورندگان، «مُبِيرِ الْكَافِرِينَ» رسوا کننده‌ی نااهلان، «وَ مُنِيرِ الْحَقِّ وَ كَلِمَتِكَ» اشاعه دهنده به‌حق و کلمه‌ی طیبه‌ی توحید، «وَ عَيْنِكَ فِي أَرْضِكَ» و چشم تو در زمین است. «المرتقب الخائفین» اینجا یکی از مسائل بحث‌انگیز است! «الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ» یعنی منتظرِ ترسناک است، منتظری که می‌ترسد، منتظرِ خوفناک است. خب این امام هم منتظِر است هم منتظَر! یعنی خودش منتظر است بیاید و هم به او انتظار بردند؛ هم فاعل هم مفعول. برای چی می‌ترسد؟ این برمی‌گردد روی این فرهنگ دینی فعلی ما که من می‌گویم باید قبل از آمدن حضرت دینمان را به چالش بکشانیم و توحیدمان را اصلاح کنیم چون ایشان «یَأْتِ بِدینٍ جَدید» است. قرار شد یک دین جدید بیاورد! این دین جدید که به دین قدیمی نمی‌خورد، آقا متهم می‌شود به این‌که تو اصلاً سید نیستی، تو فرستاده‌ی خدا نیستی، تو دروغ می‌گویی! برای همین می‌گوید: «الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ» کسی که منتظر است بیاید ولی می‌ترسد! «سَفینَةَ النِّجاة» کشتی نجات، «مُفَرج الْکَرْب» برطرف‌کننده‌ی ناراحتی، «مُزِیل الهَم» غصه‌ها را برطرف می‌کند. ببین چه‌قدر خاصیت دارد این آقا اگر زمامدار علنی و عینی و عملی بود! الآن در پس پرده‌ی غیبت است؛ یعنی می‌خواهد بگوید الآن هرچه که در این دعاها هست و نیست، این‌ها بدبختی‌های زمان است، این‌ها بیچارگی‌های عصر است! «کاشِفَ البَلوَی» و بلواها را برطرف می‌کند. «اَللّهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِ» ما را به خاطر دوستی‌اش منافع بده! حالا ما آقا را دوست داریم ولی کو منافعش؟ منافع دوست داشتن آقا شفاعت است در ناراحتی‌ها و گرفتاری‌ها. «وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ» دوری‌اش را نزدیک کن! «وَ اَوْفِ عَهْدَهُ» اجازه بده تعهدش را عمل کند! ایشان منجی، منتقم، مصلح، باید الآن کارش را شروع کند! «وَ اكْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ الْغَيْبَةِ» برطرف کن حجاب غیبت را که ایشان را اسیر کرده! این آخرش خیلی قشنگ است! باز از آن حرف‌ها می‌زند که باید روی آن فکر کنی! «لا یدع مِنْبَراً اِلاّ اَحْرَقَهُ» می‌گوید در زمان ظهور تمام منابر را می‌سوزاند ایشان! منبر جای کیست؟ تبلیغ! تبلیغ چیست؟ تبلیغ دین! پس معلوم می‌شود این تبلیغات که بر فراز منابر هست بر پایه‌ی دین جاری، هرگز مورد اقبال و علاقه‌ی حضرت قرار نمی‌گیرد! «وَ اظَهِر بظِهُورهِ صَحائفِ المِحْنَ» به ظهورش ظاهر كن،تمام كتاب‌هايی كه رفع غم و غصه مي‌كند و ما را از مشکلات دور می‌کند. «وَ قدَّم امَامَهُ الرُّعبِ» خدایا، آن نگرانی و ترس و رُعب و وحشتی كه ایجاد کردی و به بدخواهان و دشمنانش دادی تا نتوانند با ايشان مقابله كنند را برای او ایجاد کن تا برای ظهور راه باز شود. «وَ ثبَتَّ بهِ القلَبَ» و قلب‌ها را،به‌وسیله‌ی ایشان تثبیت كن! الآن قلب‌ها واژگون شده و خدایی نیست. قلب جامعه نسبت به خدا به شک افتاده است چون می‌بینند آن تعریفی که از خدا شده است با وقایع نمی‌خواند. اگر خدا به وعده‌هايش عمل كند قلب‌ها تثبیت می‌شود.