(این متن مربوط به «صوت شماره ۱۰۴: صفحه ۲» است و اصلاح الفبای توحید، صفحه 2 در آرشیوهای قدیمی با نامهای «صوت شماره 104: برخی نکات صفحه 1 تا 6»، «صوت شماره 350: صفحه 2»، «صوت شماره 233: ربات خدا شدن» و «صوت شماره 402: صفحه 1 تا 3» نیز ذخیره شده است.)
18- جبر حول محور توحید:
سوره نجم آيات 39، 40، 41، 42، 43 و 44 در باب جبر است و حول محور توحيد كه اساس زندگي و نشئهی مادي انسان است. ميگوید: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» خداوند قانون وضع كرده و ميگويد كه براي انسان هیچچیز نيست مگر تلاش او! اينجا ظاهراً اختیار مطرح میشود كه هر چه پول بدهي آش میخوری اما مواجه هستيم با يك دوراهی! يكي اینکه ثبت آن چيزي است كه اديان و کتابهای آسماني نسبت به خدا دادند و گفتند كه خدا اين را گفته و يكي اینکه سند است. سندِ چهچیز؟ سند اجرائيات ربوبي است؛ يعني آنچه ما هر لحظه از خدا ميبينيم و جريان و سَرَيان دارد در شب و روزمان كه مقدراتمان شكل ميگيرد! اينجا ميگوید كه هر چه تلاش میکنی میبینی! ظاهراً اينجوري نيست! خيلي از مردم، خيلي از خلايق ثمرهی تلاششان را نمیبینند، خیلیها ناموفق هستند، خیلیها دلمرده ميشوند، بيانگيزه میشوند! آيهی بعدش میگوید: «وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى» باز هم تأکید كرده كه حتماً نتيجهی كوشش و تلاش را ميبينند ولی ما وقتي پشت سر خودمان را نگاه میکنیم (از سنيني كه عاقل شديم، ميفهميم و خوب و بد را درك میکنیم كه حولوحوش سن 10 سالگي باشد تا الآن) میبینیم كه اينجوري نبوده! عموماً به در بسته رسيديم با وجود تلاشهاي بسيار و ديگران را هم میبینیم آنها هم همينطور! بعد میگوید: «ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الأوْفَى» جزا میدهیم به انسانها به صورتي كه وفا كنيم به عهدمان. عهد خداوند همان متولي بودن در باروري انسان، رشد انسان، تكامل بشر و تأمین نيازهاي او است. بعد هم میگوید: «وَ أَنَّ إِلى رَبَّكَ الْمُنْتَهی» تمام خطوط ماديات و انسانها مختوم میشوند به نزد من! اين هم يك حالت جبر مطلق است كه يعني هر كاري بكني، هرجا بروي، چه قبول داشته باشي و چه نداشته باشي، نهایتاً ميآیي درِ خانهی خودم و اينجا من یقهی تو را ميگيرم! بعد هم میگوید: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى»! اين نشاندهندهی اوج جباريت خدا است! ميگوید خدا است كه میخنداند و خدا است كه گريه میاندازد! يعني اينقدر بشر بدبخت است، بیچاره است، درمانده است، مستأصل است كه اجازهی خنديدن به ميل خودش ندارد؛ اجازهی گريه كردن به ميل خودش ندارد! خدا بايد اراده كند كه انسان گريه كند يا بخندد! گاهي وقتها شده آدم دم بهش تنگ است ميخواهد فرياد كند، بر سر خودش بزند، در مطالباتِ چند قطره اشک است ولی اشکش نميآید! گاهي وقتها ميخندد و خندهاش بيخود است، جاي خنده نيست! بعد هم میگوید: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا» من زنده میکنم و ميميرانم! اينجا يك بحث مهم است، بحث روز است. الآن خيليها كه درمانده شدند، سرخورده شدند در زندگي، به خدا اعتراض میکنند که چرا ما را آوردي اينجا؟ اينجا جهنم است! چرا ما را آوردي؟ مگر ما گفتيم؟ مگر ما خواستيم؟ تو كه تحمل نمیکنی! ما داريم تحمل میکنیم! اين مسئلهاش همين است. ميگوید كه من میآورم چه بخواهي و چه نخواهي و ميبرم چه بخواهي و چه نخواهي! خیلیها هم هستند در اوج خوشبختي و لذت هستند و خدا یقهشان را ميگيرد و ميبرد و همهاش التماس میکنند كه چرا میبری؟ براي چي؟ الآن چه وقت رفتن است؟ من وسط لذت هستم! دارم تعيش میکنم! در بهشت دنيا هستم!
19- عریضهی بیجواب:
سوره فصلت آيه 31 (اين هم بحثش خيلي قشنگ است) ميگوید: «نَحنُ أَولِياؤُكُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَفِي الآخِرَةِ» ما همهکارهی شما هستيم در دنيا و آخرت! «وَ لَکُمْ فيها ما تَشْتَهي أَنْفُسُکُمْ» هر چه بخواهيد به شما میدهیم! اين از آن چكهاي بیدروپیکر خدا است كه داده كه تقریباً 5/99 درصد خلايق و رعاياي خداوند میزنند هر روز در بانك الهي و برگشت ميخورد! «وَ لَکُمْ فيها ما تَدَّعُونَ» به هر چه كه بخواهيد دعا كنيد ما جواب میدهیم که اين دعا کردنها مختلف است چه به زبان فارسي، چه به زبان عربي، چه بهصورت دعا، چه در قيافهی ناله و عريضه. انسان غالباً به خواستههایش نميرسد و هميشه به در بسته میرسد!
20- چک سفید خدا در زمینهی بخشش گناهان:
آیه 53 سوره زمر، اين از آن آیههای بحثانگيز مربوط به توحيد است و شناخت بهتر خداوند. میگوید: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» اي كساني كه به بيراهه رفتيد، گناه كرديد، روابطتان را با خدا خراب كرديد، اسراف كرديد عمرتان را، نَفْستان را، موقعیتتان را، فرصتها را، نااميد نشويد از رحمت خدا! «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا» خداوند همهی گناهان را میآمرزد! ببين اينجا كه میگوید «يَغْفِرُ الذُّنوبَ جَمِیعاً»، اصلاً پرانتز نزده كه چه گناهي! حقالله است، حقالناس است، كوچک است، بزرگ است، ديروز است، امروز است، فردا است! يك چك كشيده خیلی عريض و طويل و دامنهدار و جاودانه! «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا». بعد هم میگوید: «إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» بازهم دو امضائهاش میکند اين چك را و ميگوید من غفور هستم، بخشنده هستم و رحيم هستم كه رحم میکند. اينجا يك بحثی را سؤال كرده بودند، گفتند كه اگر برويم در جبروتيت الهي پس قيامت چه میشود؟ كيفر كردار چه میشود؟ جهنم چه میشود؟ وقتیکه ما آزاد نيستيم براي انتخاب مسير و به دست خودمان نيست كه گناه میکنیم، فردا براي چي خداوند ما را اذيت میکند، آزار ميدهد، تنبيه میکند؟ اين آيه يكي از ضرورها است كه میگوید كه خداوند يك بابي دارد به نام شفاعت که (حالا شفيع هم دوتا است: يكي صفات خدا شفاعت میکند مثل همين غفاريت و رحمانيت، يكي هم كه افراد شفاعت میکنند مثل پيامبر و امام و صلحا و اينها) با وجود این باب عظيم شفاعت و باب بزرگ توابيت و غفاريت اين مسئله هم حل میشود كه اگر قيامت و بهشت و جهنمي هست و سؤال و جوابي هست ممكن است كه آن مراحل سؤال و جواب هم رد بشود و انسان با دوستي و مودت و محبت خدا روبرو بشود.
21- تشکر ما از خدا و تشکر خدا از ما:
آیه 34 سوره فاطر: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ». اين هم خيلي جالب است! الف و لام روي حمد است، الف و لام تخصيص است؛ يعني حتماً سپاس بگو براي چي؟ «لِلَّهِ الَّذِي» بغل «لِلَّهِ»، «الَّذِي» گذاشته، «الَّذِي» يعني فقط براي چنين خدايي بايد تسبيح كني! كدام خدا؟ «أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ» آن خدایي كه از دل ما غم و غصه را برد! «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ» و باز هم تكرار میکند، تأیید میکند، تأکید میکند كه خدا غفار است و شاكر است. خب حالا پس ما بايد براي خدايي تعظيم كنيم كه رفع غم و غصه از ما میکند. يكي اینکه خدا شكور است به خاطر آن «الْحَمْد» اول؛ يعني ما تشكر میکنیم از او، سپاس میکنیم و او هم از ما تشكر میکند! ما تشكر ميكنيم از اين كه غم و غصه را میبرد و او هم تشكر میکند از اینکه ما به او تكيه میکنیم، اعتماد میکنیم!