روز جمعه است و باز هم نسيمي از يار غایب رسید و یاریرس. وليِ قهري كه او هم دچار بندهاي غيبت است و اسير شرالازمنه! تكرار اين جمعهها هم تَشَّفیِ[1] خاطر منتظر است كه در صبح آن به اين تابلو ميرسد كه «وَ هذَا يَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ» و عصرش تمام عالم روي سرش خراب ميشود به خاطر اینکه ميبيند باز هم تابلوها در برابرش بسيار است كه «إِلَى مَتَى»
در يكي از اين جمعهها اگر دلشکستهای پيدا شود كه همهي رنجها و ناكاميها را در گروي تداوم غيبت بداند و از صميم دل دعا كند و همهي ناراحتيها، ناكارآمديها، ناكاميها و نازبانیهاي [بریده شدن صوت دقیقه ۱:۱۰] مطرح و مزين و در کوچهپسکوچههای زندگي، ملکالموت نشسته و در وقت جدا كردن آنها از يك چنين زندگي بيرنج و بيغم و غصهاي، احتضار سنگيني در انتظارشان است! بعضيها هم هستند كه دچار خشم روزگار هستند و ميسوزند.
اگر اصلاحکنندهی آسماني كه در غديرِ 1400 سال قبل نامش مطرح شده بود و عنوانش به ما رسيده بود الآن حضور داشت، تمام نسخههاي عالم افاقه ميكرد، تمام تلخيها كنار میرفت، تمام ترشيها از زندگيها بيرون ميرفت، تمام ناكاميها وداع ميكرد، دعا اثر ميكرد! الآن دعاها قفل شده؛ نمازها بيحاصل شده! نمازها از قاعدهي قرآنياش جدا شده؛ «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[2] ندارد! لذا نمازها هم خستهكننده شده؛ نمازها هم نتیجهی عكس ميدهد؛ «رُبَّ صَائِمٍ لَمْ يَصُمْ؛ رُبَّ قائِمٍ لَمْ يَقُمْ؛ رُبَّ تالِ القُرآنِ وَ القُرآنُ یَلْعَنُهُ»! پس همهي مصائب همين است كه امروز اذان ظهر گفتند و باز هم خدا به وعدهاش عمل نكرد! تمام مشكلات از سر همين [صوت قطع شده است]
[1]-تشّفی خاطر به معنای تسکین و آرامش یافتن از درد و خشم است.
[2]– سوره عنکبوت، آیه 45