پرسش: [در صوت نیامده است]
پاسخ: خدا برتر از اين است كه با او درگير شويم و دعوا كنيم! ما محاجه و دعوايمان با موكلين اجراييِ صفات و اسامي خدا است كه در ابتدا چهار نفر هستند؛ يعني همان چهارتا فرشتهی معروف (جبرائيل، میکائيل، اسرافيل، عزرائيل) و بعد چهل نفر زيرمجموعه دارند كه اين چهل نفر، چهل تا مَلَک، مسئول انتقال آن اسماء و صفات هستند به ما و متقابلاً وظيفه دارند از ما به سمت خدا در قالب «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[1].
بنابراين محاجه ما میکنیم، در هر یك از دعاها محاجه میکنیم؛ يعني وظیفهی روزهاي نهايي غيبت که الآن هست اين است كه ما دیگر هر دعايي كه میخوانیم بايد با محاجه انجام گيرد؛ با محاسبهی نَفْس، با درگيري شديد با نَفْسمان ابتدائاً و متقابلاً با همان فرشتگاني كه دو تا از آنها معروف هستند و در قرآن هم هست (رقيب و عتيد كه در اطراف ما هستند)!
یكي از كليدهاي مهمش كه در شبانهروز تكرار میکنیم همين «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»[2] است كه روي این بايد خیلی پافشاري شود؛ حتي در همان مقطع نماز نيز انسان فكر میکند وقتی این را میگوید! اين موضوع آنقدر مهم است كه چندين بار در شبانهروز تكرار میشود! بايد ببينيم واقعاً پرستش خدا بوده تا الآن يا پرستشِ غيرِ خدا بوده است؟ به خدا میگوییم كه آيا ما غير از تو را پرستش کردهایم؟ مصاديقش را نشانمان بده! ما چه كسي را پرستش کردهایم؟ دنبال چه كسي رفتيم؟ دیگر انسان كه نمیتواند سر خودش را كلاه بگذارد! خدا هم در درون ما است! خب ما به دنبال كسي نرفتيم! یقیناً خدا را دنبال کردهایم و حالا احتمالاً اين توحيد اشتباه بوده است و هر چه بوده از پدران و مادران به ما رسيده است؛ دستبهدست و نسل به نسل آمده ولي ما دنبال خدا بوديم؛ اگر هم كمبودی و كاستي در شناخت ما بوده، مسئول آنها هستند!
خب متقابلاً «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» است؛ خب از تو كمك میخواهیم! تو كمك كردی؟ كجا كمك كردي؟ میرویم به سراغ اینهمه چکهایی كه خدا كشيده! چرا نكردي؟ (توجه کردی؟ مسئله اين است!) بعضیها تصور میکنند كه ما بايد با خدا درگير شويم! نه! با آن فرشتگان اجراييِ اين اسماء و صفات و اِلا خدا كه اصل است و ما فرع هستيم و فرع نمیتواند به اصل اصلاً فكر كند!
تمام مشكل ما اين است که آن تشعشعي كه از آن اصل به ما میرسد، يعني همان اسماء و صفات را نشناختيم و لذا یك دين سرپاييِ گذرا پيدا کردهایم كه قرار است یك دين جديد بيايد تا جايگزين شود. اين دين جديد هم كه میخواهد بيايد «یَأْتِ بِدینٍ جَدید» همین است؛ باز كردن مغزِ توحيد است! یک کسی میبینی در خلوتش یک الهامات بهتري دارد، آن را جمعوجور میکند و در مباحث جمعي هر کسی در دایرهی بحث میریزد[3]؛ اینجوری هم بار بالا میرود، هم سوختگيري زياد میشود و باز تولد یکسری سؤالات جديدي هست كه مینویسید و از من میپرسید.
پرسش: [در صوت نیامده است]
پاسخ: ببینید براي خدا كار كردن به آن مفهوم كه خدا نياز دارد، این خلاف صمديت و غناي خدا است. بله اين باطل است! ولی اگر كار كرديم براي دين خدا، برای مسير خدا، برای تحقق آرمان خدا، براي وعدههای خدا، آن بايد محاسبه شود! آيا خداوند سفرهای انداخت كه ما را هدايت كند، ما نشستيم سر سفره؟ متقابلاً خداوند به تعهداتش عمل كرد و ما را هدايت كرد؟ قرآن را فرستاد براي ما؛ در قرآن میگوید که: «تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ»[4] در اين كتاب همهچیز بيان شده است. ما میخوانیم، ظاهراً هیچچیز بيان نشده است؛ همهچیز مستور است، همه چیز پنهان است، همهچیز اسرارآميز است! اين به درد ما نمیخورد! این آن كتابي نيست كه خداوند براي هدايت ما فرستاده است! قرار نيست که ما بهظاهرش هدايت شويم بلکه به باطن باید هدايت شويم! یكي از رشحاتش مثلاً همين استخاره است كه الآن انجام میدهیم، غالباً استخارهها عوضي جواب میدهد! توكل است، غالباً درههای عميق را نشان میدهد؛ وقتی توكل میکنیم، ميافتيم ته دره! تفويض است كه میبینیم ضرر میکنیم! گوش دادی؟ ما باز هم برميگرديم به همان اسماء و صفات. یک بحثی هم قبلاً کردم که آنها را جمعبندي كنيد و بعد ماحصل آن را ببينيد كه چه هست؟ انشاءالله اگر باز سؤالی بود بپرسید!
پرسش: [در صوت نیامده است]
پاسخ: هم در خلوت ذهن باز میشود و هم در مباحثي كه فيمابين داريد؛ هر چه او میگیرد به شما میدهد، هر چه شما میگیرید به او میدهید و ايامِ مهم هم نقش دارد! مثلاً فردا كه آخرين جمعهی سال قمري است، آخرین جمعهی ماه است، عقبهي غدير است نقش دارد؛ پسینفردا كه آغاز سال قمري است و اول ماه است نقش دارد! انشاءالله جواب میدهد! البته اینها هم خيلي ملاك نيست و ما میخواهیم آماده بشویم برای «يَأْتِ بِدينٍ جَديد» و اِلا ما آنچه به دنبالش هستيم همان كليد است و آن كليد هم ظهور است كه انشاءالله با دعاي شما برسيم!
[1]– سوره بقره، آیه 156
[2]– سوره حمد، آیه 5
[3]– به دو روش دستیابی به بینش یعنی تفکر در خلوت و مباحثهی جمعی در فایلهای متعددی اشاره شده است. مانند صوت شماره 61 (در ادامهی همین فایل گفته شده که در خلوت ذهن باز میشود)، صوت شماره 186، صوت شماره 56، صوت شماره 30، صوت شماره 48، صوت شماره 54. در صوت شماره 22 به تفکر درونی در خلوت و سکوت بیشتر اشاره شده است. در صوت شماره 5 هم به برتری تفکر نسبت به عبادت پرداخته شده است. در مورد تفکر در خلوت و سکوت و خاموشی در فایلهای متعدد گفته شده است مانند صوت شماره 5، صوت شماره 23، صوت شماره 30.
[4] سوره نحل، آیه ۸۹